Islamic Antichrist: Farsi Version

Share:

بنام مقدس خداوند

حقیقت های در باره ضد مسیح
فصل اول : بیداری روحانی دینی
برای چی در آخر زمان باید دینی یاد بگیریم؟ برای اینکه آینده دین هست! و دین آینده این دنیا هست! برای چی؟ برای اینکه دین به زودی بزرگترین مذهب دنیا میشه و شاید کمتر از بیست سال این اتفاق بیافته. دین تند ترین رشد در دین در دنیا داره و چهار برابر تندتر از مسیحیت. اونها که دینیان هستند یک پنجم جماعت این دنیا هستند و یک استاد کلام خدا گفت که اگر اینجوری پیش بره نصف همه بچه ها که به دنیا میاد توی خانواده دینی به دنیا میاد در سال 2055 . دین تند ترین رشد مذهب است نه فقط در دنیا حتی در آمریکا و کانادا و اروپا.
در آمریکا دین 4% در سال رشد میکرد ولی در این زمانها شده 8% . قبل از 2001 گزارشها میگفت که 25 هزار آمریکایی به دین میان و بعد از 2001 و حادته 11 سپتامبر 4 برابر اضافه شد. برای اینکه وقتی این اتفاق افتاد مردم شروع کردن مطالعه کردن دین و 80% اینها که دینی شدن در خانواده مسیحی بزرگ شدن. در شیکاگو 350 هزار دینی هست. در نیویورک 700 هزارتا هست. 85% اون آمریکایی ها که دینی میشن سیاه پوست هستند. در آفریقا 6 میلیون ایماندار دینی میشن هر سال که میشه 667 نفر هر ساعت. در خاور میانه خیلی مردم دارن ایماندار میشن، مسیحییت در آمریکای جنوبی و آسیا و آفریقا داره منفجر میشه و بیداری روحانی اتفاق میافته، اما دین هنوز داره تند تر رشد میکنه تا مسیحییت. برای اینکه خانواده دینی ها زیادتر بچه میارن!!  …. دین رشد نمیکنه از تغییر مذهب و رشد میکنه از طرف تعداد بچه هایی که دنیا میان ! اما هنوز تند ترین مذهب دنیا هست. همه اینها رو گفتم که باید دقت بکنیم به اعتقادهای دومین مذهب بزرگ دنیا که داره سریع رشد میکنه. در کلام خدا در آخر زمان یه اتفاق خیلی مهم میافته برای ما ایماندارها که خیلی مهم است. ارتداد عظیم که مسیحیها از ایمانشون می افتند (دوم تسالونیکی 2: 3) الان دین یه مذهب ضعیف هست برای اینکه دینی ها می پرسند چرا ((ا..)) اجازه داد که دین مذهب دوم در دنیا باشه. بخصوص رتبه پایین تر از مسیحییت. اما یه روز به زودی میاد که مسیحی ها میپرسند از خدا که برای چی ما دومین هستیم و دین بزرگترین مذهب است در رشد و اثر در دنیا. و این اتفاق شاید بیافته در همین 15 سال. کلام خدا نشون میده که نقشه اصلی شیطان برای آخر زمان این هست که دوتا مرد بلند کنه . دجال و نبی دروغین که این دو نفر گول بزنن تمام مردم این دنیا رو. فکر میکنی چه جوری توی نقشه شیطان این یک و نیم میلیارد دینی در این برنامه جا پیدا میکنه. فکر میکنی شیطان حدث نکرد یا استراتژی خودش اینو در نظر نگرفت که دین در آخر زمان رشد میکنه؟ یا شیطان این دینی ها رو در برنامه خودش وارد کرد یا فکر میکنی دین که سومین مذهب خدا پرستی جفا میبینه از دجال مثا یهودی ها و یا مسیحیها که همه می ایستند جلوی دجال؟ آیا دین که غرور وحشتناک داره از یه مذهب که اصلا بت پرست نیستند تحت تاثیر شریر میشه و یه رهبر دینی بدون جنگ کردن؟ اطلاعات این کتاب نشون خواهد داد که دین اون سیستم هست که شیطان استفاه میکنه که نبوتهای کلام خدا عمل کنه در آخر زمان. کلام خدا میگه سیستم دجال اینقدر عظیم هست که تمام دنیا زیر اثرش میره از طریق سیاست، مذهب و ارتش.
فصل دوم: نوشته های مقدس دینی
کتاب کتاب اصلی دین و پایه اصلی است که دایی نوشته که نبی پایه گذار دین هست. کتاب معنیش این هست: تکرار کردن یا خوندن. کتاب 114 فصل داره که اسمش هست… وقتی در کتاب یه جاییش میخونن بعد میگن فصل چند بعد آیه چند.
فرآن کتابمقدس اسلام است اما قرآن تنها استفاده نمیشه برای اسلام قرآن فقط قرآن هست که رد اسلام میگه این کتاب کلام ضبط شده الله است اما یه کتابهایی دیگه هست مثل کتابهای سنتی!!!

سنت:
سنت در عبری معنیش این هست که یه جاده روشن و خیلی رویش قدم زده شده و تجربه شده. این کتاب در مورد حرفهای محمد هست و کارهایی که کرد و کارهایی که درست بود و کارهایی که درست نبود. توی این کتاب حرفهای محمد و سنت محمد و تعلیم محمد و الگویی که محمد بود ضبط شد که مسلمونها پیرو این شخص باشند. مسلمونها فکر میکنن محمد کاملترین الگوی انسان هست و مسلمونها باید پیرو محمد باشند. (( اگر الله رو دوست داری دنبال من بیا. ترجمه شکیر. سوره 3 آیه 31 )) . (( توی رسولان یه الگو داریم که خیلی زیبا هست که هر کسی در الله امید داره در آخرین روز دنبالش میکنه. سوره 33 آیه 21. ترجمه یوسف علی )) هر چیزی که محمد گفت و کرد پایه میشه و مدل میشه که چطوری یه مسلمون زندگی کنه و باور کنه. ما غیر مسلمون باید درک کنیم که سنت مساوی با قرآن هست برای مسلمونها. سنت قرآن رو تفسیر میکنه، اگر سنت نبود قرآن درست درک نمیشد حتی خیلی روشها که در دین اسلام هست در قرآن نیست اما در سنت هست.
قرآن با سنت با هم پایه هستند برای اعتقادهای مسلمونها و روشهای عملی مسلمونها. مسلمونها اینجوری باور کردند که قرآنو سنت الهی هستند و اقتدار دارند.

منبع سنت:
دوتا منبع اسلامی برای سنت استفاده میشه . اولی و مهمترینش منبع احادیث است. حدیث حرفهای محمد درش هست و دومین منبع سیرت است که میشه زندگی نامه محمد است. یکیشون هست سیرت رسول خدا که زندگی نامه محند است. خیلی هم زندگی نامه در باره محمد نوشته شد ولی معروفترین اون در زبان انگلیسی این هست: سیرت رسول نوشته ابین اشاک. این دوتا منبع خیلی مهم هست ولی یه منبع دیگه به نام تفسیر در اون هست که تاریخ و تفسیر قرآن در اون هست.

نوشته های احادیث:
در این کتاب زیادتر از احادیث استفاده میشه برای اینکه فرهنگ و روشهای عملی زیادتر در احادیث نامبرده میشه. و زیادتر از فکرهای آخر زمان در احادیث باز میشه و یادت باشه احادیث حرف زدن محمد ضبط شد و همینطور عمل محمد ضبط شد.

استناد و متن احادیث:
حدیث دو قسمت هست یکی استناد و یکی متن . توی اول هر حدیث توش یه اسناد هست و اسناد معنیش این هست و میگ از کی اومد؟ که چطوری این حرف محمد به ما رسید مثال: امام باقر میگه که محمد گفت:… و ما گیج میشیم که اسمها عربی و طولانی هست و خیلی طول میکشه که بفهمی معنیش چی هست.
بعضی وقتها یک اسم در استناد هست که نشون میده این شخص مستقیم از محمد شنید. یه جای دیگه احادیث اعمال محمد هست. هر حدیث توش یه استناد هست که نشون میده که از کجا اومد و متن داره که محمد چه کار کرد.

فصل سوم: آخر زمان در اسلام
برای اینکه این شخص استاد حدیث نیست و برای اینکه نمیخواد تفسیر بکنه تعلیم اسلامی در مورد آخر زمان تفسیر بکنه این شخص فقط استفاده کرد اون تقاسیری که همه در اسلام قبول دارند. در آخر زمان اسلامی دوتا شاخه هست و یه شاخه علامت کوچک و یه شاخه علامت بزرگ هست. میتونی فکر کنی علامت کوچیک مساوی حرف مسیح هست وقتی در مورد درد زایمان حرف میزد. که قبل از علامت بزرگ است. و در اسلام علامت کوچیک میشه همون درد زایمان. اما در اسلام علامت کوچیک هم زمان با علامت بزرگ اتفاق میافته. علامت کوچیک فکر نکن اول علامت اتفاق میافته فکر کن علامت فقط کوچیکتر هست و همزمان. در این کتاب در مورد علامت کوچیک زیاد حرف نمیزنیم و در مورد علامت بزرگ حرف میزنه.

علامت بزرگ:
علامت بزرگ در مورد اتفاق خیلی مهم حرف میزنه و این اتفاقها ربط داره با دجال در اسلام و برگشتن مسیح و نجات دهنده که میاد به نام المهدی. ما در مورد علامت کوچیک حرف نمیزنیم برای اینکه خیلی بحث ها هست توش اما علامت بزرگ هیچ بحثی نیست در اسلام و فکر های مسلمانان. اگر میخوایی درک کنیم چقدر علامت بزرگ برای مسلمونها بزرگ هست باید درک کنیم چقدر مهم هست آخرین زمان برای مسلمونها مهم است.

اولویت اعتقادهای اسلامی در آخرین روزها:
قرآن میگه یه مسلمون باید پنج چیز باور داشته باشه که مسلمان باشه و این شد پایه اسلام. سوره 2 آیه 177 قرآن . این پنج پایه اینهاست:
باور الله
باور قیامت
باور کردن فرشته ها
باور کردن آیه ها
نبی ها
ما مسیحی ها شاید آخر زمان رو باور نداریم و حتی رد میکنند ولی در اسلام اینجوری نیست و همه مسلمونها قیامت رو قبول دارند و اگر میخوایم درک کنیم دید اسلام رو در مورد آخر زمان بخصوص علامت بزرگ و درک کنیم باور یک و نیم میلیارد مسلمان رو باید نگاه کنیم به اعتقاد اصلی اسلام.

فصل 4 : مهدی منجی اسلام
در علامت بزرگ مهمترین و اصلی ترین اتفاق برای مسلمانان انتظار است برای مهدی. در عربی المهدی یعنی راهنمایی کننده و در شیعه میگن صاحب الزمان یا منتظر المهدی که معنیش اینه که خدای این زمان یا منجی عالم بشریت. مهدی اولین چیز هست در علامت بزرگ که باید اتفاق بیافته. ابن القدیر گفت: بعد از اتفاق علامت کوچیک یه وقت میاد که مردم در یه جایی در درنج زیاد میرسند و بعد مهدی میاد و این بزرگترین علامت هست در آین زمان. وقتی مهدی میاد این مهر اصلی اسلام برای آخر زمان است. حتی مسلمونها انقدر اعتقاد دارن به مهدی که میگن علامتهای کوچیک اصلا علامت کوچیکی نیست بلکه این علامتهایی است که با مهدی میاد. یکمی بین سنی و شیعه فرق هست و حتی یک فرقه کوچک سنی مهدی رو رد میکنه اما در کل نگاه کنی همه مسلمونها به مهدی باور دارن.
آیت الله صدر و مرتضی مطهری یه کتاب داره به نام در انتظار منجی که میگه مهدی خیلی مهم است در تاریخ انسان، همه این اتفاقها داره در این دنیا میافته که فقط مهدی بیاد.
این شخص کی هست که مسلمونها اینقدر براش صبر میکنند در این فصل به این سوال جواب میدیم از طریق نوشته های اسلامی و تفاسیر اسلامی که در اسلام هست.

منجی اسلامی:
مهدی این منجی است. منجی و مسیح یه کلمه کلام یهودی و مسیحی هست اما در اسلام دارن این کلمه ها استفاده میکنن برای مهدی. دیدگاه اسلام در مورد منجی این است که مهدی در آخر زمان طبق نبوتها به عنوان یه رهبر بلند میشه و انقلاب شروع میکنه و تمام دنیارو باز سازی میکنه و تطبیق میده همه چیز رو در زیر حمایت الهی. منجی اسلامی این است که همه دنیا رو بازسازی میکنه و ایمان مردم رو پاک میکنه که نتیجه اش این هست که یه حقیقت دست نخورده ی میاره برای هدایت انسانها و همینطور برای درست کردن دنیایی که آزاد هست و دیگه زیر ظلم نیست و این مکاشفه اسلامی برای همه دنیا است.
مهدی برای مسلمونها مثل مسیح برای ما مسیحی ها است. همینطور که ما صبر میکنیم که مسیح برگرده و همه نبوتهارو عملی کنه، مسلمونها هم دارن صبر میکنن که مهدی بیاد و هدف اسلام رو عملی کنه. یهودیها منتظر مسیح هستند و مسیحی ها منتظر عیسی هستند و مسلمونها منتظر مهدی و عیسی هستند.

یه مرد از خانواده محمد:
یکی از سنتهای اسلام این هست که مهدی از خانواده محمد میاد که طبق سنت شیعه ها سید میشه و یا اینکه سنی ها میگن اسم محمد در اون هست.
و حدیثش این هست که دنیا تموم نمیشه تا یه مرد از خانواده من که اسم من توی اسمش هست روی عربها حکومت میکنه.
دومین حدیث که از رسول گفت : که مهدی از خانواده من هست و از نسل فاطمه است.

یک رهبر جهانی برای تمام مسلمونها:
تمام دنیای اسلام اعتقاد دارد که یه خلیفه باید برگرده و این خلیفه در اسلام مثل پاپ هست برای مسیحی ها. خلیفه نماینده الله هست در این دنیا. وقتی که مسلمونها میخواهند که خلیفه برگرده در اصل دنبال یه آدمی که خلیفه باشه نیستن بلکه دنبال مهدی هستند، برای اینکه مهدی آخرین خلیفه اسلام هست و هر مسلمون باید از خلیفه یا از مهدی اطاعت کنند.
یه حدیث است که میگه: اگر میبینیش برو و وفادارش باش حتی اگر روی یخ چهاردست و پا بشی چون این نماینده الله هست به نام مهدی. اون راه رو هموار میکنه و دولت رو از خانواده محمد (سید) برقرار میکنه و هر مسلمون باید حمایتش کنه.

حاکم این دنیا:
باور مهدی برای مسلمونها این هست که رهبر دنیای اسلامی و غیر اسلامی میشه. مهدی یه شخص انقلابی هست که انقلاب میکنه و یه دولت اسلامی در تمام دنیا برقرار میکنه.
مهدی عدالت و راستی رو در دنیا برقرار میکنه و شرارات و بدی و فساد رو برمیداره و دشمنان اسلام رو مغلوب میکنه و پیروز میشه. (حدیث)
مهدی در روز تعیین شده ظاهر میشه و بر ضد نیروهای شرارت جنگ میکنه و یه انقلاب دنیایی رو رهبری میکنه و یه دنیای جدید رو تاسیس میکنه که بر اساس عدالت و راستی و خوبی و نیکویی هست و نهایتا عدالت همه جا رو میگیره و همه چیز رو عدالت در دست میگیرد و اسلام پیروز میشه در دنیا. (موسی صدر)
راه و روش مهدی برای اینکه بخواد این انقلاب رو شروع کنه و پیروز باشه اینه که با جهاد کردن این کارو انجام میده.
خیلی از مسلمونها ایمان دارن که وقتی مهدی حکومت میکنه غیر مسلمونها با آرامش ایمان میارن اما سنت اسلام میگه که مردم با جنگ ایمان میارن به اسلام از طریق مهدی.
عبدالله رحمانی کلانی میگه: من سرسپرده المهدی هستم و مهدی خلیفه تمام اسلام میشه. و مهدی همه مسلمونها رو به جهاد هدایت میکنه. سلطنتش مثل یه خلیفه میشه که از طرف رسول خدا حمایت میشود.در حکومت مهدی خیلی جنگها بین مسلمونها و غیر مسلمونها پیش میاد. حتی هارون یحیی که یه استاد اسلامی میانه رو هست میگه مهدی از شرق و غرب حمله میکند.

ارتش پرچم سیاه:
قبل از اینکه مهدی در قدرت بیاید یه ارتش از شرق با پرچم سیاه به میدون جنگ میاد و میتونه این همون جنگ حزقیال باشه.
حدیث میگه پرچم سیاه از منطقه ای از خراسان میاد و جای خراسان هم در ایران هست و هم در آسیای مرکزی و معنی این حدیث این است که وقتی پرچم سیاه از شرق میاد یعنی امام زمان داره میاد.
یه سنت دیگه این رو میگه که پیامبرالله میگه که پرچم سیاه (مهدی) از شرق میاد و قلبشون سفت هست مثل آهن و هر کسی که گوش بده به اینها باید امین اینها باشه و با اینها یک باشه حتی اگر چهاردست و پا میره توی برف.
اسلام دوتا پرچم داره. یکی سفید و یکی سیاه و روی هر دوتا پرچم این دوتا کلمه است: لاالا الله الا و محمد رسول الله. پرچم سفید اسمش الیوا هست و این یه علامت است برای پرچمدار اسلامی رهبر ارتش اسلامی و این میتونه استفاده بشه برای یه کشور اسلامی. پرچم سیاه اسمش ارریا ست و این فقط برای ارتش استفاده میشه و این پرچم جهاد است و این پرچم فقط برای جنگ استفاده میشه. یه پرچم برای دولت و یه پرچم برای ارتش. وقتی محمد به مکه بعد از 8 سال برگشت مثل یه فاتح پیروز برگشت و با اون 10 هزار نفر مسلمون بود و پرچم سیاه با خودشون بود و روی این پرچم یه کلمه بود که نوشته بود : مجازات.

غلبه یافته بر اسرائیل:
سنت اسلام نشون میده که مهدی با پرچم سیاه با ارتشش میاد و مهدی جلو هست و میاد سمت اسرائیل که اسرائیل را برای اسلام فتح کنه. مسلمونها اینقدر یهودیها رو میکشن که فقط تعداد کمی از یهودی ها میمونه در اورشلیم و اورشلیم مرکز حکومت مهدی میشه در تمام دنیا.
( حدیث) محمد گفت » ارتشی که با پرچم سیاه از خراسان میان هیچ قدرتی جلوی اون نمیتونه بایسته تا به بیت المقدس برسند و در اورشلیم پرچمشون رو بزارن. خیلی مهم است که بیت المقدس در عربی معنیش چی هست : یعنی خانه مقدس که اشاره میکنه به مسجد القصی که روی هیکل است در اورشلیم.
یه نویسنده مصری که خیلی معروف هست در مورد این حدیث تفسیر میکنه: مهدی پیروز میشه و اون خوکها و سگ ها و بت ها رو قلع و قمع میکنه و یک بار دیگه خلیفه ای میاد که روی پایه محمد هست.
اورشلیم مرکز هدایت و حمایت خلیفه و اسلام میشه و امام مهدی اونجا حکومت میکنه، رهبری یهودیها رو نابود میکنه و شریرها و مردم شریر رو نابود میکنه که فساد رو در این دنیا آورد و برده کردن دنیا رو به بت دروغی و دنیا حکومت میکنه با قانون شریعت اسلام.
یه سنت مشهور است در اسلام در مورد جنگش با اسرائیل هست. نبی میگه آخرین ساعت نمیاد تا مسلمونها با یهودیها بجنگن و مسلمونها یهودیها رو میکشن تا یهودیها خودشونو قایم بکنن پشت یه سنگ یا یه درخت و این سنگ و این درخت میگن ای مسلمان و ای خادم الله یه یهودی پشت منه و بیا بکشش!!!

مهیا کننده معجزه آسا:
حدیث میگه مهدی کنترل باد و بارون و محصولات رو داره. زیر حکومت مهدی دنیا یه بار دیگه ثروتمند میشه.
سنت اسلام میگه محمد این رو گفت که در آخرین روزهای اتحاد اسلام ، مهدی میاد و الله به اون قدرت میده ، قدرت باد و بارون و محصولات خوب از زمین میاد بیرون و ثروت زیاد میبخشه و گله های حیوونها زیاد میشه و مسلمونها با افتخار و احترام میشن در دنیا.
حدیث میگه که مسلمونها خوشبخت میشن که هیچوقت این تجربه نداشتن و آسمون باز میشه و بارون میاد روی محصولاتشون و مهدی انقدر ثروت داره که هر کسی تقاضای پول میکنه بهش میده.
مهدی اینقدر سود میده به مسلمونها که همه دنیا عاشقش میشن.
حدیث میگه : الله محبت مهدی را در قلب همه مردم میدوزه.
حدیث میگه: مهدی میاد و همه در مورد اون حرف میزنن و همه مینوشن محبتش رو و فقط در این مورد حرف میزنن.

زمان حکومت مهدی:
خیلی سنت هست در مورد زمان قدرت مهدی، اما حدیث هست که میگوید این اتفاق زمانی میافته که پیوند صلح بین عربها با رومیان (رومیان منظورش مسیحی ها هست و مسیحی ها منظورش غرب هست) بسته شود. ولی وفتی زمانی پیمان صلح رومیان با مهدی بسته میشه به واسطه شخصی اتفاق میافته که یهودی و از نسل هارون هست. این پیمان برای هفت سال است. محمد گفت که چهار تا پیمان صلح میبندم بین عربها و مسیحیها . چهارمین پیمان عهد بین یک کسی از نسل هارون (حضرت هارون) و برای هفت سال میمونه.
این هفت سال همون هفت سال حکومت مهدی هست. همه سنت میگه مهدی برای هفت سال حکومت میکنه .
حدیث میگه : دارایی ها رو تقسیم میکنه و حکومت میکنه توسط سنت پیامبر و اسلام رو برقرار میکنه روی دنیا و هفت سال حکومت میکنه و میمیره و مسلمونها عزاداری میکنن برای اون.
دومین حدیث میگه که مهدی دنیا پر میکنه با انصاف و عدالت و همینطور که پر بود با ظلم و ستمگری و این حکومت برای 7 سال است.

مهدی اسب سوار اسب سفید:
مسلمونها باور دارن که مهدی روی اسب سفید میاد… برای چی این سنت اومد؟ از مکاشفه کلام خدا و مسلمونها میگن انجیل تحریف شده ولی یه جاهایی قبول دارن و یکی از جاهایی که قبول دارن همون اسب سفید است که وقتی مسلمونها این سنت رو قبول دارن و سنت است که اسمش اسرائیلیات است و معنیش میشه در کتاب مکاشفه اسب سوار سفید مهدی است. ( یه کسی که تفسیر میکنه سنت مقدس اسمش هست کعبل الحوال که مسلمونها قبولش دارن و تفسیرش این هست)
برای چی؟ من مهدی رو پیدا کردم در کتاب نبی ها و در مکاشفه میگه من دیدم و یه اسب سفید دیدم و اون کسی که روش نشست رفت و فتح کرد و فتح کرد.
حدیث بعدی : خیلی واضح هست که این شخص مهدی است برای اینکه میاد قضاوت میکنه طبق قرآن و اون مردها که باهاش هستند علامت دارن روی پیشونی این علامت شون هست برای اینکه 5 بار دعا کردن.

مهدی باستانشناس معجزه گر:
یه سنت که خیلی جالبه این هست که مهدی طومار مقدس را پیدا میکنه و حتی صندوق عهد رو پیدا میکنه.
قبال الکبر میگه: مهدی مارو هدایت میکنه به چیزهایی که قایم هست و حتی توارت و انجیل رو در انطاکیه پیدا میکنه.
دومین حدیث السویاتی در الحویی میگه : پیامبر ما اسمش مهدی هست برای اینکه مردم رو هدایت میکنه به کوههای سوریه و از این کوهها کتاب تورات میاد بیرون و یهودیت رو رد میکنه و توی دستهای مهدی صندوق عهد هست و این صندوق میاد بیرون و در دریاچه طبیوریس و بعد میزارن در اورشلیم و این کتابها ضد یهودیها حرف میزنه و این یهودیها مسلمون میشن. از تمام چیزهایی که پیدا میشه مهدی استفاده میکنه که مسیحی ها رو و یهودی ها رو مسلمون کنن قبل از کشتن غیر مسلمونها.

جمع بندی
مهدی منجی اسلامی هست.
از نسل محمد هست و اسم محمد توش هست.
مسلمان مومن هست.
وحشتناک در روح و سیاست و ارتش قدرت داره
این شخص ظاهر میشه بعد از یه رنج عظیم در دنیا.
عدالت و راستی در تمام دنیا برقرار میکنه و ظلم و ستمگری رو پاک میکنه.
خلیفه و امام هست.
انقلاب شروع میکنه و یه دولت جدید درست میکنه.
جنگ میکنه با هرکسی که ضدش هست.
به خیلی کشورها حمله میکنه
پیمان صلح میبنده بواسطه یه یهودی که از نسل هارون هست.
اسرائیل رو برای اسلام فتح میکنه و مسلمونها رو برای آخرین کشتار یهودیها میبره.
مرکز حکومتش اورشلیم میشه
برای هفت سال شاید 9 سال حکومت میکنه
فقط میشه مسلمان باشی.
روی یه اسب سفید سوار میشه. شاید یه سمبل است.
کشف میکنه چند تا از این طومارها رو و استفاده میکنه برای یهودیها که مسلمان بشن
صندوق عهد رو در دریاچه جلیلیه پیدا میکنه و میبره در اورشلیم.
قدرت غیر طبیعی از الله داره روی بارون و باد و محصولات.
انقدر ثروت داره که هر جوری که ارده کنه تقسیم میکنه.
تمام دنیا عاشق این مرد میشن.

فصل 5 : مقایسه کردن مهدی اسلامی و دجال مسیحی
دجال یه کسی هست که در آخر زمان شیطان از او استفاده میکند و یه بار اسمش در کلام در اول یوحنا 2: 18 آمده اما اسمهای دیگه هم در کتاب مقدس استفاده شده که یکی وحش است در مکاشفه 13 : 4 و دیگری کسی که باعث مکروه ویرانی میشه در متی 4 2: 15 و ویرانگر در دانیال 9 : 27 و مرد گناه و مرد بدون قانون و پسر نابودی در دوم تسالونیکی 2 و شاخ کوچک در دانیال 7 : 8 و آشوری میکا 5 :5 و اشعیا 10 : 5 و 14 : 25 ظالم و پادشاه بابل در اشعیا 14 و جوج در حزقیال 38 : 1 و مکاشفه 20 : 7.

یه رهبر جهانی پر از قدرت سیاسی و ارتش:
کلام خدا میگه در آخر زمان دجال میاد که حکومت میکنه و حکومتش یه حکومت است که در تاریخ نبوده و این رهبری که دجال داره اولین جا در کلام خدا که صحبت شده در کتاب دانیال هست. دانیال در فصل هفت در رویا چهارتا وحش میبینه و که الان رد مورد چهار وحش بررسی میکنم دانیال 7 : 7 -8 و بعد در آیه 15 و 16 دانیال از فرشته میپرسه که این رویا چی هست و تفسیر این 4 وحش چی هست و فرشته در مورد این چهارتا وحش توضیح میده که چهار حکومت است که نابدی عظیمی در دنیا میاره دانیال 7 :15 – 17 و بعد دانیال در مورد چهارمین وحش بخصوص میپرسه در مورد شاخ کوچک که میاد بیرون و اون سه شاخ نابود میکنه از سه شاخع و فرشته توضیح میده دانیال 7 : 23 و 24 بعد این حکومت ده تا پادشاه داره و بعدی یکی دیگه که یازدهمی هست که این پادشاه یازدهم سه تا از اون پادشها ها رو نابود و این یازدهمی دجال است که شاخ کوچک است طبق رویای دانیال میبینیم که دجال یه پادشاه آینده است که قدرت سه تا حکومت یا کشور به دست میگره و بعد روی اون هفت کشور باقی مانده که یه حکومت ده کشوری یا وحش درست کنه که قدرتش و وحشی اون تا الان دنیا ندیده..
بعد از آن در رؤياهاي شب نظر كردم و اينك وحش چهارم كه هولناك و مهيب و بسيار زورآور بود و دندانهاي بزرگ آهنين داشت و باقي مانده را مي خورد و پاره پاره مي كرد و به پايهاي خويش پايمال مي نمود و مخالف همه وحوشي كه قبل از او بودند بود و ده شاخ داشت. [TSK]
8 پس در اين شاخها تأمّل مي نمودم كه اينك از ميان آنها شاخ كوچك ديگري برآمد و پيش رويش سه شاخ از آن شاخهاي اول از ريشه كنده شد و اينك اين شاخ چشماني مانند چشم انسان و دهاني كه به سخنان تكبّرآميز متكلّم بود داشت.

اما روح من دانيال در جسدم مدهوش شد و رؤياهاي سرم مرا مضطرب ساخت. [TSK]
16 و به يكي از حاضرين نزديك شده، حقيقت اين همه امور را از وي پرسيدم و او به من تكلم نموده، تفسير امور را براي من بيان كرد، [TSK]
17 كه اين وحوش عظيمي كه (عدد) ايشان چهار است چهار پادشاه مي باشند كه از زمين خواهند برخاست. [TSK]

23 پس او چنين گفت: وحش چهارم سلطنت چهارمين بر زمين خواهد بود و مخالف همه سلطنتها خواهد بود و تمامي جهان را خواهد خورد و آن را پايمال نموده، پاره پاره خواهد كرد. [TSK]
24 و ده شاخ از اين مملكت، ده پادشاه مي باشند كه خواهند برخاست و ديگري بعد از ايشان خواهد برخاست و او مخالف اولين خواهد بود و سه پادشاه را به زير خواهد افكند. [TSK]

میبینیم که فرشته میگه که چهارمین حکومت نزدیکه که تمام دنیا رو نابود بکنه.
این حکومت 10 تا پادشاه داشت و یه حکوم دیگه میاد و سه تاشون رو رد میکنه. یازدهمی دجال هست که اسمش هست شاخه کوچک و در رویا ی دانیال میبینیم که دجال یه پادشاه هست که اوین حرکتش این است که سهتا کشور یا حکومت رو بدست بگیره و بعد دهتاشون رو میگیره که میشه دهتا کشور یا حکومت. که یه قدرتی است که هیچ وقت دنیا ندیده بود و یه وحشی گری که تمام دنیا رو در دستهاش نابود و له میکنه. در آخر فصل دانیال فرشته توضیح میده به دانیال در مورد عمل پادشاه.

و سخنان به ضدّ حضرت اعلي خواهد گفت و مقدّسان حضرت اعلي را ذليل خواهد ساخت و قصد تبديل نمودن زمانها و شرايع خواهد نمود و ايشان تا زماني و دو زمان و نصف زمان به دست او تسليم خواهند شد. داني 11:36; [TSK]
26 پس ديوان برپا خواهد شد و سلطنت او را از او گرفته، آن را تا به انتها تباه و تلف خواهند نمود. [TSK]
27 و ملكوت و سلطنت و حشمت مملكتي كه زير تمامي آسمانهاست به قوم مقدّسان حضرت اعلي داده خواهد شد كه ملكوت او ملكوت جاوداني است و جميع ممالكت او را عبادت و اطاعت خواهند نمود.

این پادشاه ظلم میکنه به مقدسین خدا برای زمان سه و نیم سال. که میشه زمان و دو زمان و نصف زمان. اما آخرش این حکومت رو خداوند ازش میگیره و خدا حکومت میکنه.
در مکشفه یوحنا در مورد دجال حرف میزنه. مکاشفه 13 : 2 و 4 -8
این وحش در مورد دجال هست و حکومت ده کشور و این شاخه ها معنی اقتدار و قدرت میده. ده شاخه معنیش این هست که اقتدار خیلی عظیم میده که ده تا کشور زیر دستش هست که با این پادشاه یکی میشن که زیر حکومت دجال هست.
اژدهایی که قدرت به وحش میده شیطان هست. شیطان در کلام خدا یا مار هست یا اژدها و اثر قدرت این حکومت در این آیه ها گفته شده. حتی مردم میپرسند که کی مثل وحش هست و کی میتونه ضد این جنگ بکنه و نشون میده که مردم کاملا تسلیم این شخص است و نشون میده که غیر ممکنه که اصلا باهاش بجنگی و میبینیم که همین زمان هم داد که 42 ماه است داده میشه که 42 ماه س سال و نیم هست و که همون زمان هست که دانیال گفته. میبینیم که کلام خدا نبوت کرده که دجال یه قدرت داره در سیاست و ارتش و در دین که در دنیا نبوده.

مهدی رهبر دنیا:
همینطورکه در سنت اسلام مهدی مثل دجال نبوت شد که قدرت عظیم سیاست و ارتش داشته باشه مثل هیچکسی در تاریخ دنیا. میگن مهدی میجنگه ضد قدرت شریر و انقلاب شروع میکنه و یه حکومت جدید طبق عدالت و راستی و نیکویی درست میکنه.
طبق سنت اسلام مهدی از خلیفه آخر اسلام میاد برای تمام دنیا و توی فصل قبلی دیدیم که مسلمونها تمام دنیا رو بدست میگیرند و اسلام حکومت میکنه روی تمام دینها. بدون شک اسلام میدونه که مهدی همون شخص است که روی دنیا حکومت میکنه پس الان میبینیم که مهدی و دجال یکی هستند برای اینکه قدرتشون از سیاست و ارتش و دین هست که دنیا هیچوقت ندیده. خیلی رهبرهای قدرتمند در تاریخ دنیا بودن ولی هیچکدوم این توصیفات رو نداشت.

دجال رهبر روحانی در دنیا:
کلام میگه که دجال یه رهبر روحانی هست که اقتدارش در تمام دنیا قبول هست. وقتی نگاه میکینم به نقش دجال به عنوان یه رهبر دنیایی خیلی معلمین نبوتی کلام خدا میگن که یه کلیسای دورغی میاد در دنیا یا یه دین که دجال اجبار میکنه به دنیا.
این ایده ها که یه دین که از شیطان میاد و تمام دنیا رو حکومت میکنه طبق آیه ها در کلام که حرف میزنه در مورد عبادت دجال. میبینیم در مکاشفه دجال دستور میده و تحریک میکنه مردم رو که بیان و عبادتش کنن. این عبادت مستقیم به شیطان هست که اسمش هست اژدها و دجال که اسمش وحش هست. مکاشفه 13 : 4 و 8 .
دجال یه بیداری روحانی اسلامی شروع میکنه در دنیا که مردم مهدی رو بپرستند و یه دلیل دیگه که کلام خدا میگه این رهبر روحانی هست برای اینکه نبی دروغین کمکش میکنه. !!!!
حتی کلمه نبی دروغ یه کلمه روحانی هست و یکی از نقش های نبی دروغ این هست که معجزه بکنه و این کمک میکنه مردم دنیا رو که بپرستند دجال رو. مکاشفه 19 : 20. همه این حرکت ها که دجال میکنه که پرستش از خداوند بدزده. این پرستش فقط برای خودش هست و شیطان ه پشتش هست یعنی اون روح که نادیده هست.

مهدی یه رهبر روحانی در دنیا:
مهدی اسلام رهبری میکنه عبادت خودشو و یه کاری میکنه که هرکسی که یه دین دیگه دنبال میکنه توبه بکنه و بپرسته الله خدای اسلام رو. در فصل قبلی دیدیم که مهدی حکومت میکنه از طرف سنت و اون دین که محمد گفت و اسلام رو میبره در تمام دنیا و اسلام پیروز میشه روی تمام دینها و مهدی یه انقلاب و حکومت جدید شروع میکنه طبق اسلام و فقط اسلام میتونه دنبال بشه توسط مردم در دنیا. همینطور دجال و مهدی رهبر روحانی دنیا که عبادت میدزده از خدای مقدس و پسرش عیسی مسیح. وقتی الله رو میپرستی در اسلام تو باید خدای مقدس رو رد کنی و پسرش رو هم رد کنی. اینه که موسلمونها میگن مهدی قلع و قمع میکنه خوکها و سگ ها رو که سگها مسیحیها هستند و خوکها یهودیها هستند .

دجال جنگ میکنه ضد مسیحیها و یهودیها:
در کلام خدا شیطان از طریق دجال مورد هدف قرار میده اول یهودیها و بعد مسیحیها رو برای کشتن. توی مکاشفه فصل 12 و 13 میبینیم که در مورد این حرف میزنه. اول مکاشفه 12 : 1 رو نگاه میکنیم. این زن کشور اسرائیل هست و یهود هستند و این زن تاج داره با 12 تا ستاره که این 12 ستاره 12 سبت هستند. در پیدایش 35 : 23 و 26.
مکاشفه 12 : 2- 5 .
2 و آبستن بوده، از دردِ زه و عذاب زاييدن فرياد برمي آورد. [TANT, TSK]
3 و علامتي ديگر در آسمان پديد آمد كه اينك اژدهاي بزرگِ آتشگون كه او را هفت سر و ده شاخ بود و بر سرهايش هفت افسر؛ [TANT, TSK]
4 و دُمش ثلث ستارگان آسمان را كشيده، آنها را بر زمين ريخت. و اژدها پيش آن زن كه مي زاييد بايستاد تا چون بزايد فرزند او را ببلعد. [TANT, TSK]
5 پس پسر نرنيه اي را زاييد كه همه امّت هاي زمين را به عصاي آهنين حكمراني خواهد كرد؛ و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد.

زن که اسرائیل هست حامله میشه و بدنیا مییاد یه بچه که مرد هست که روی تمام کشورها حکومت میکنه و این تصویر مسیح هست در مزمور 2 : 9. اژدها میاد اینجا که در مکاشقه 12 : 9 در اینجا همین شیطان هست و میبینیم که شیطان میخواد مسیح رو بکشه اما مسیح برمیگرده به خداوند و تخت سلطنتش و این یه علامت رستاخیز مسیح هست در اعمال 1 : 8 .
مکاشقه 12 : 1 – 6 و 9 و 13 -14 و 17 میبینیم که شیطان وحشتناک عصبانی میشه از این زن و میره باهاش جنگ میکنه و بخصوص بچه اش اون یکی بچه هاش که اطاعت میکنه بخصوص اونهایی که اطاعت میکنن دستورهای خداوند رو و میایستاند روی شهادت مسیح. فرزند دیگه که در این آیه ها حرف میزنه درباره مسیحی ها هست که واقعا از دستور خداوند و اطاعت میکنن که شیطان فقط در این آیه هست که یهودیان و مسیحی ها رو مورد هدف قرار میده.
میدونیم این آیه در مورد آخر زمان هست برای اینکه دوبار در مورد سه و نیم سال حرف میزنه . 1260 روزکه دجال اقدارش داره که جنگ رو شروع کنه با مقدسین مکاشفه 13 : 5 – 7
دانیال دید که دجال اقدار رو داشت که جنگ با مقدسین رو شروع کنه و پیروز باشه. دانیال 7 : 25 و میبینیم که سه سال و نیم دجال ظلم میکنه روی اونهایی که قبولش ندارن. کلام خدا واضح میگه که دجال مورد هدف فرار میده اونهایی رو که دینش رو قبوال نمیکنن و همینطور در مکاشفه میبینیم که این دو گروه هست که شیطان مورد نظر داره. یهودیها و مسیحی ها.

مهدی مورد هدف قرار میده یهودیها و مسیح ها رو برای جنگ:
سنت اسلام میگه خواندگی خواص داره مهدی که از دین برگردونه مسیحی ها رو و یهودی ها رو به اسلام ولی در مورد دینهای دگه حرف نمیزنه. مهدی مبشر اسلام میشه که مردم رو از دین برگردونه مسیحی ها و یهودیها رو . آیت الله ابراهیم امینی میگه که مهدی به همه مردم اسلام رو پیشنها میکنه، اگر قبول کنند نجات پیدا میکنن و اگر قبول نمیکنن میکشتشون.
یه حدیث هست که مسلمونها دوسش دارن برای آخر زمان: همون حدیث که سنگها لو میدن کسایی که قایم شدن رو.
این درخت که در موردش حرف میزنه اسمش هست قارکد gharqad و این درخت فقط در اسرائیل هست و مسلمونها باور دارن که در آخر زمان مسلمونها یهودیها روئ در اسرائیل میکشند.

حکومت دجال روی زمین هیکل حمله نظامی ضد اسرائیل رو برقرار کرد :
کلام خدا تعلیم میده که دجال حمله میکنه به اسرائیل بخصوص به اورشلیم که فتح کنی زکریا 14 : 2 و حزقیال 38 : 9 – 12 و کلام خدا میگه بعد از این حمله دجال حکومتش رو میزاره در هیکل خداوند. دوم تسالونیکی 2 : 4 . هیکل یهودیها روی کوه موریا بود در اوشلیم. امروز این هیکل نیست برای اینکه در 70 میلادی نابود شد و مسیح این اتفاق رو نبوت کرد در متی 24 : 1 و 2. امروز کوه موریا در عربی اسمش هست حرم الشریف! که دوتا مسجد هست و سومین جای مقدس اسلام هست.
میبینیم از این آیه که پولس گفت هیکل یه بار دیگه درست میشه و دجال میره اونجا و میشنیه و این معنیش اون نیست که واقعا میشنه و معنی این هست که اقتدارش میگیره. میبینیم که دجال روی کوه موریا و روی هیکل دوباره حکومت میکنه و مسیح در این مورد حرف زد . متی 24 : 16 – 22.
مسیح اینجا میگه که وقتی دجال میره تو باعث مکروه ویرانی میشه . معنی ویرانی این هست: جفا و آشفتکی وحشتاناک برای یهودیها و برای مسیحی ها . وقتی دجال اون چیز که واقعا هست رو نوشن میده. بعد از حمله نظامی ضد اورشلیم مرکز اقتدار دجال خود هیکل مبیشه و اینجا هست که مسیح اخطار میده و هشدار میده که مردم اورشلیم فرار کنند در کوهها.

مهدی حمله میکنه به اورشلیم و برقرار میکنه خلیفه گری اسلامی رو از اورشلیم:
مهدی حمله میکنه به اورشلیم و فتح میکنه برای اسلام این شهر رو که از اورشلیم حکومت اسلامی شروع کنه.
حدیث میگه که اورشلیم پایتخت خلیفه گری میشه و حکومت اسلامی که سر اون المهدی هست. میبینیم که مهدی فقط حمله اش به اورشلیم تموم نمیشه برای اینکه برای ییهودی ها طبق آخر زمان از نظر اسلام همشون میمیرن و اونها که نمیردن پشت سنگ و درخت قایم میشن و درختها لو میدن و همشون میمیرن.
حمله نظامی ضد اورشلیم و درست کردن خلیفه اسلامی این نیست که با صلح حکومت میکنه بر روی یهودی ها این هست که یهودی ها رو نابود کنه ( حدیث) رهبر یهود رو نابود میکنه و سلطنت شیطان رو تموم میکنه که فسا د رو آورد در این دنیا و این مردم. دجال 7د سال پیمان صلح با اسرائیل میبنده . بعد از اینکه اومد در قدرت و قبل حمله به اسرائیل پیمان صلح هقت ساله میبنده با اسرائیل . دانیال 9 : 27 و وقتی این کارو میکنه اسرائیلی ها احساس امنیت میکنن. هفت توی عبری میشه شابوا و شابول میتونه یه هفته باشه یا سال باشه و هفت سال مثل ده سال آمریکایی برای اینکه ما آمریکایی ها همه چیز با ده میره بالا ولی برای یهودی ها همه چیز با هفت میره. هفت در دانیال 7 : 27 معنیش هفت سال هست و این پیمان عهد که اسرائیل با دجال میبنده و وسط این هفت سال پیمان رو میشکنه و دیگه قربانی نمیکنن و نه فقط اینکه میگه من حاکم دنیا هستنم بلکه من خدا هستم و اشعیا در مورد این عهد حرف میزنه و توبیخ میکنه اسرائیل رو برای اینکه این عهد رو بیستتن در اشعیا 28 : 14 – 15 .

هفت سال پیمان صلح که مهدی میبنده :
میگن درمورد مهدی که شروع میکنه چهارمین پیمان صلح بین مسلمونها و عربها و رومیان و این رومیها مسیح ها هستن و حتی اون اشخاص که سر میبرند برای اسلام توی نامهئ که برای بوش فرستاند بوش رو سگ رومی صدا میزنند که یعنی مسیحی. همینطور حدیث میگه که این پیمان عهد رو با نسل هارون میبنده. و این شخص اسمش هست کاهن. و فقط کاهنین میتونن کارهای هیکل رو انجام بدن. و خیلی مرم که نبوتهای کلام رو تعلیم میدن میگن شاید زمانی که این پیمان بسته میشه مهدی اجازه میده که هیکل درست بشه.
میبینیم که این پیمان صلح که مهدی میبنده همین هفت سال است که کلام خدا میگه. یه حدیث که محمد علی ابی زوار گفت: رسول الله میگه که چهار پیمان صلح میبندی بین خودت و رومیان و چهارمی از بین حضرت هارون هست و برادر موسی ایت و برای هفت سال و مردم میپرسند که ای پیامبر محمد کی امام اون زمان میشه و رسول الله گفت از خانواده من هست و 40 سالشه و صورتش مثل ستاره میدرخشه.

عوض کردن قانون ها و وقتها :
در دانیال 7 : 25 میگه که دجال اینهارو عوض میکنه. در این آیه یه چیز خیلی بزرگ از دجال میفهمیم و از طرف عملش در این آیه میفهمیم که از کجا اومد و عمل این هست که دوست دره دو چیز عوض کنه وقتها و قاونها.
میبینیم که مهدی قاونهای دنیا رو عوض میکنه به قاون اسلام که شریعت است ولی هیچ جا در مورد آخرین زمان طبق اسلام در مورد زمانها حرف نمیزنه اما یه سوال ساده هست که چه کسی غیر از یه مسلمان زمانها و قانوها عوض کنه. ما توی غرب میلادی استفاده میکنیم و یهودی ها یهودی استفاده میکنیم و هندی ها هندو استفاده میکنند تقویم هجری استفاده میکنند و یهودی ها و هندی ها فشار نمیده تمام دنیا رو که تقویم خودشون قبول کنند اما اسلام این کارو میکنه و با قانون و تقویم خودش و میخواد تمام دنیا روی این قانون و تقویم بره جلو و تقویم طبق زندگی محمد است. تقویم مسلمون ها برای همه مسلمونها رعایت بشه برای اینکه یه دستور الهی هست برای اینکه هجری از الهی هست و دوازده ماه داره که پاک هست و شقاف هست و بدون دست بردن و این از قرآن است. و بعد هفته های غرب فرق میکنه از هفته های اسلامی برای اینکه روز تعطیل غرب شنبه و یکشنبه تعطیل است و در اسلام جمعه تعطیل است ولی اسلام میگه جمعه روز پرستش هست و باید بری توی مسجد و پیغام گوش بدی. ئقتی نگاه میکنی به دجال در کلام خدا که میخواد زمانها و وقتها رو عوض کنه فقط یه مسلمان میتونه این کارو بکنه. اگر نگاه کنیم .
اگر نگاه کنیم فقط اسلام میتونه این سیستمی باشه برای اینکه توقویم خودشونو دارن و قانون و زمان دینی خودشون رو دارند که دوست دارند تمام دنیا زیر این قانون باشه. اگر یه مهدی بیاد با این قدرت 100% سعی میکنه این رو عوض کنه.

اسب سوار سفید:
آخرین چیزها که مثل هم هستند بین دجال و مهدی این هست که هر دوتاشون روی اسب سفید میان. شاید سمبل باشه ولی جالب این هست که هر دوتا این سنت از کلام خدا و از یه آیه میاد. و از مکاشفه فصل 6 هست . فصل 6 : 1- 2 وقتی این اسب میاد بیرون 6 اتفاق میافته :
صلح از دنیا میره.
قحطی میاد
مرض و مرگ
جفا و شهید شدن مردم خداوند
زلزله عظیم
خشم خداوند
وقتی این اسب میاد بیرون میبینیم که تمام دنیا در آخرین ساعتها آشفته میشه.
این اسب سفید قلابی هست و اون اسب سفید که مسیح میاد روش وقتی مسیح برمرگرده . مکاشفه 19 : 11 این نشون میده این شخص قلابی مسیح است. که دجال است. تیرکمون بدون تیر نشون میده یه صلح دروغی وهمیطور این شخص قدرت میگیره و وعده صلح الکی میده شاید این اشاره میکنه به هفت سال که با اسرائیل پیمان عهد میکنه و تاج روی سرش اقدار و رهبریش رو نشون میده و میبینیم که انگیزه قلبی این شخص اینه که بجنگه و ببره. اینه که ما تعجب نمیکنیم و بعد که عبور میکنه تمام دنیا صلحش از دست میده و میشه آشفته وحشتناک. ولی برای اسلام این اصلا مشکلی نیست برای اینکه اون شخص که روی اسب سفید است و جمگ میکنه کاملا مهدی است.
اگر جمع بندی بکنیم خیلی چیزهای دجال ما نزدیک مهدی است که توی سنت اسلام هست. و حتی میبینیم که آیت الله های اسلام آیه های مکاشفه استفده میکنند برای مهدی خودشون که اصلا تصادفی نیست و نبوتی است.

فصل ۶
بعد از این که مهدی بلند میشه دومین و مهمترین علامت که در علامت بزرگ هست اینه که مسیح برمیگرده، مسیحیان که عاشق عیسی هستند خوشحال میشوند که مسلمون
/ا منتظر برگشت مسیح هستند متأسفانه باور اسلام در مورد برگشت مسیح خیلی فرق میکنه با اون چیزی که مسیحیان باور دارند، اولین چیزی که باید مسیحیان درک کنن در مورد باوره مسلمونا در مورد مسیح اینه که ردّ میکنن که مسیح پسره خداوند بود و هست، ۱- طبق اسلام مسیح اون چیز که کتاب مقدس میگه نیست که خدای جسم پوشیدست، ۲- طبق اسلام مسیح هیچ وقت نمرد روی صلیب برای گناهان بشر، قرآن به خصوص ردّ میکنه که مسیح روی صلیب رفت و هیچ وقت تجربه نکرد مرگ رو، مسلمونا باور دارند که الله معجزانه نجات داد مسیح رو از مرگ و صعود کرد به آسمان یا بهشت به صورته زنده، همون طور که کتاب مقدس میگه ایلیا رفت، مسلمونا باور دارند که مسیح در بهشت با الله موند تا فرصتش بیاد که برگرده به دنیا و خدمتش راا تموم کنه و زندگیش راا تموم کنه، در افکار مسلمون مسیح یک نجات دهنده اصلا نیست در افکاره مسلمون مسیح فقط یه پیغمبره و پشته سر بقیه پیامبرا اومده که الله فرستاده به بشر، اسمه خاصه عیسی که مسیح هست در سنته اسلام کاملا خالی از هر تعریف منجی هست. طبق اسلام وقتی مسیح برمیگرده، برنمیگرده که برگردونه کشور اسرائیل رو به قوم اسرائیل حتی هدف مسیح که بیاد نجات بده ایمانداران از جفای دجال حتی این کار رو نمیکنه، اگر میخواهیم درک کنیم ایده اسلام در مورد مسیح، اولین چیز که باید درک کنیم این است که مسیح مثل یک مسلمونه افراطی برمیگرده.
برگشت عیسی مسلمون:
طبق احادیث، مسیح برمیگرده از دمشق،
حدیث: همین موقع الله عیسی رو میفرسته که پسره مریم هست و میاد پایین روی مناره سفید که شرق دمشق هست که لباسش رنگ زعفران هست و دستش رو میذاره رو بال ۲ تا فرشته و وقتی سرش رو میذاره پایین عرق از سرش میفته و وقتی سرش میره بالا مروارید میشه روی زمین و پخش میشه.
تحت امر مهدی:
همون وقت که مسیح میاد پایین ملاقات میکنه با ارتش مهدی و قبل از نماز هست.
حدیث: مسلمونا خودشون رو حاضر میکنن برای جنگ و همون وقت زمان نماز عیسی پسره مریم میاد پایین.
طبق این حدیث که الان میگم مسلمونا همشون توافق دارند که از مهدی خواهش میکنن که عیسی نماز رو رهبری کنه و بعد مسیح ردّ میکنه و میگه خواهش میکنم مهدی جان شما رهبر نماز باش.
حدیث: رسول خدا میگه: مردم من تا روزه قیامت برای حقیقت و اسلام جنگ میکنن و بعد مسیح پسر مریم میاد پایین و فرمانروای مسلمونا که مهدی هست، دعوتش میکنه که رهبر نماز باشه و ردّ میکنه و میگه نه، چون شما فرماندر ما هستی.
اینجا خیلی مهمه که تمرکز کنی که مسیح پشته مهدی نماز میخواند که این نشون میده مسیح رتبه پایینتری از مهدی هست.
حدیث: ییسی مسیح رعد میکنه پیشنهاد و دعوت مهدی که بیاد رهبری کنه نماز رو و میگه نماز من پشته مهدی هست.
حدیث: مسیح میاد و نماز میخونه پشته مهدی و دنباله مهدی میره
حدیث:مسیح میاد دنباله مهدی که سرورش هست برای اون زمان و برای این دلیل هست که نماز میخونه پشتش.

فصل 6
عیسی، مسلمان وفادار:
وقتی مسیح برمیگرده و میخواد نشون بده که مسلمون وفادار هست  به زیارت مکه میره.
حدیث:محمد گفت:واقعا بهت میگم، مسیح میاد پایین و یک قاضی عادل و یک حکم عادل هست،  مسیح راه میره در اون جاده که مسیره زیارت هست به من سلام میکنه و من جوابش رو میدم.
مسیح تاسیس میکنه شریعت اسلام:
وقتی مهدی به عنوانه یک خلیفه و یک امام مسلمونا هست و نشون میده چقدر از مسیح بالاتره هنوز مسیح یک رهبر مسلمونا هست، در سنت اسلام هدف اصلی مسیح این هست که شریعت اسلام رو برقرار کنه و مجبور کنه کل دنیا زیر این شریعت باشه.
حدیث: ابن قأیم در کتاب منار ال منوف میگه: رهبر که مهدی هست درخواست میکنه که مسیح رهبر نماز باشه برای مسلمونا. مسیح در دنیا میمونه نه به عنوان یک پیغمبر اما جزئی از جماعت مسلمونا و مسلمونا دنباله مسیح میرن به عنوانه یک رهبر اما طبق شلابی مهدی رهبر مسلمونا هست در نماز و مسیح حاکمه مسلمونا طبق شری`ته اسلام.
حدیث: مسیح پسره مریم که میاد پایین و هدایتشون میکنه به قضاوت طبق قرآن و طبق سنتهای محمد رسول.
مسیح بزرگترین و عظیمترین مبشر اسلام:
طبق سنت اسلام طعلیمشون این هست که مسیح میگه من مسلمونم و خیلی از مسیحیان رو هدایت میکنه که مسلمون بشن در مورد اونایی که مسلمون نمیشن مسیح شهادت میده بر ضدشون در روز قیامت.
آیه قرآن: وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا
و از اهل كتاب كسى نيست مگر آنكه پيش از مرگ خود حتما به او ايمان مىآورد و روز قيامت [عيسى نيز] بر آنان شاهد خواهد بود
تفسیر این قسمت از آیه که میگوید قبل از مرگ به او ایمان بیاورند معنی برای مسیحیان و یهودیان این است که این کار میکنند که باور دارند زندست و نمرد و خدا نیست و پسره خدا نیست و فقط بردهٔ الله و یه پیغمبر و عیسی شهادت میده ضد اونا که میگه پسره خدا هست که مسیحیان هستند و ضد یهودیان که در موردش دروغ گفتند.
شیخ کابانا میگه در مورد بشارتی که مسیح میده وقتی برمیگرده این هست مثل همهٔ نبیها مسیح نبی اومد با یه پیغام الهی که ما باید تسلیم خدا باشیم که اسلام هست. و این آیه نشون میده که وقتی مسیح برمیگرده خودش صحیح میکنه همهٔ سؤ تفاهمات رو و تفسیر اشتباه در مورد خودش و بعد تائید میکنه پیغام حقیقت که از خودش آورد وقتی نبی بود و این هست که من هیچ وقت پسره خدا نبودام و بعد یک باره دیگه تائید میکنه که نبوّت کرد که اون شخص که قراره بعد از من بیاد محمده و خیلی غیره مسلمونا وقتی مسیح برمیگرده که خادم الله هست و یک مسلمون هست و جزوه جامعه مسلمونا هست.
آیتالله صدر یا مطهری این رو میگن: وقتی مسیح برمیگرده از بهشت و حمایت میکنه مهدی رو مسیحیان و یهودیان واقعا میفهمن که این شخص کی هست و مسیحیان تثلیث رو رها میکنن.
مسیح نابود میکنه مسیحیّت رو:
خیلی مهمه که درک کنیم طبق سنت اسلام باورشون این هست که وقتی مسیح برمیگرده کارش این نیست که مسیحیان مسلمون بشن بلکه حقیقت این هست که مسیحیّت رو نابود کنه برای این که در سنت اسلام مسیح ۴ کار میکنه وقتی برمیگرده:
۱-      صلیبها رو میشکنه
۲-      خوکها رو میکشه
۳-      مالیات جزیه (مالیاتی که مسلمونا روی غیره مسلمونا میگذاشتن) رو نابود میکنه
۴-      دجال مسلمونا و کسانی که پیروانش هستن رو میکشه
حدیث: رسول خدا گفت: هیچ نبی بین من و عیسی نیست مسیح میاد پایین از بهشت در دنیا صلیب میشکنه خوک ها رو میکشه جزیه رو برمیداره و الله، همهٔ دینها رو نابود میکنه غیر از اسلام.
این ۳ تا عمل  اول که مسیح انجام میده روی این فکر هست که مسیح میاد و همهٔ دینهای دیگه رو نابود میکنه در دنیا معنی شکستن صلیب این هست که نابود کنی ئبادت صلیب یعنی مسیح میره که صلیبهای روی همهٔ کلیساهای ساختمونی رو میشکنه و این عمل نشون میده که مسیح اصلا متنفره از این فکر که رفته روی صلیب. و کشتن خوک این هست که دین مسیحیّت یک دروغه برای این که فقط مسیحیّت اجازه میده ماخوک بخوریم دلیل نابود کردنه مالیات جزیه روی این ایده هست که وقتی مسیح برمیگرده دیگه مالیاته جزیه لازم نیست برای این که مسیحیان فقط ۲ راه دارن یا مسلمونی یا مرگ.
یک کتاب هست که میگه مسیح پسره مریم وقتی میاد از بهشت و یک مسلمون و قاضی عادل هست قضاوتش طبق شریعت اسلام هست و همه باید اسلام رو قبول کنن چون هیچ راه دیگه نیست یک کتابه دیگه میگه مسیح میاد که همهٔ سیستمهای دینها رو نابود کنه، یک کتاب که مسلمونا استفاده میکنن برای قضاوت، اسمش هست توکل مسافر  (احمد ابن نقیر ال مصری) یه وقت میاد که این جزیه استفاده میشه قبل از این که مسیح برگرده و وقتی برگرده فقط اسلام قبول میشه و هیچ دینی غیر از اسلام قبول نیست و این مالیات فقط لازم هست تا وقتی که مسیح برگرده.
مسیح، جلاد یهودیان:
فراتر از نابود کردن مسیحیّت در دنیا، یک کار دیگه مسیح اینه که دجال اسلام رو بکشه و فقط دجال نمیکشه بلکه همهٔ پیرونش رو که بیشترشون یهودی هستند، یه کتاب میگه کی این دجال هست (محمد علی ابن زبیر) میگه یهودیان از اصفهان دنباله این دجال هستند و خیلی یهودیان و زنان.
یه دلیل دیگه که مسیح برمیگرده این هست که به یهودیان بگه شما منو نکشتین اما اونا رو مسیح میکشه و دجالشون رو، و میگه در کتاب زبور که اونهای که دنباله یهودیان هستند ۷۰،۰۰۰ نفر هستند و حضرت عیسی دجال رو میکشه روی دروازهٔ هود نزدیکه فرودگاه هست در اسرائیل در درهٔ افیک که آخرین جنگ هست بین یهودیان و مسلمونها که مسلمونها پیروز میشن، خیلی دقت کن که وقتی این جنگ میشه قتل عام نهایی میشه و طبق سنت اسلام مسیح شروع کننده هست.
مسیح مسلمونی که زن و بچه داره:
یه چیز که در سنت اسلام باید باز بشه این هست که وقتی مسیح میاد و همهٔ غیره ایماندارا و دجال رو میکشه و اونایی که پیروش هست، مسیح ازدواج میکنه بچه دار میشه و بعد میمیره.
حدیث: رسول اکرم میگه: هیچ نبی بین من و مسیح نیست میاد دجال رو نابود میکنه و در این دنیا ۴۰ سال زندگی میکنه و بعد میمیره و مسلمونا براش عزاداری میکنن
حدیث: بعد از این که از بهشت پایین اومد مسیح ازدواج میکنه بچه دار میشه و در این دنیا میمونه برای ۴۰ سال و مسلمونا براش عزاداری میکنن و بعد خاکش میکنن نزدیکه قبر رسول الله.
جمعبندی: بذار مرور کنیم شخصیته مسیح مسلمون رو وقتی برمیگرده:
۱-      مسیح برمیگرده در این دنیا در آخر زمان نزدیک مسجده دمشق
۲-      وقتی برمیگرده مهدی و ارتشش دارن آماده میشن برای نماز
۳-      پیشنهاد میده که رهبر نماز بشه اما ردّ میکنه و میگه تو رهبر شو مهدی و مهدی اعلام میکنه که مسیح رهبر مسلمونا هست
۴-      نماز میخونه پشته مهدی که نشون میده زیر اطاعت مهدی هست
۵-      یه مسلمان وفاداره
۶-      زیارت مکه میره
۷-      میره قبر محمد و به اون سلام میکنه و محمد جواب سلامش رو میده از قبر
۸-      نابود میکنه مسیحیّت
۹-      مالیات جزیه رو نابود میکنه که فقط یک راه بذاره برای مسیحیان و یهودیان که مسلمون بشن
۱۰-   قانون شریعت اسلام در تمام دنیا برقرار میشه
۱۱-   دجال رو میکشه و همهٔ افرادی که پیرو آان هستند که یهودیان و زنانها هستند
۱۲-   در این دنیا میمونه برای ۴۰ سال که ازدواج میکنه بچه دار میشه و بعد میمیره
همونطور که دیدیم مسیح اسلام در ذاتش و عملش خیلی فرق میکنه از مسیحا کتاب مقدس به جای این که بیاد پادشاهی بکنه و منجی همهٔ عالم باشه، مسیح میاد که همهٔ دنیا رو مسلمون کنه و کسانی که مسلمون نمیشن رو میکشه و بجای این که بیاد اونایی که بهش ایمان دارن رو نجات بده، میکشه.
فصل ۷
مقایسه نبی دروغ مسیحیان و عیسی مسلمون:
کتاب مقدس تعلیم میده که شیطان ۲ مرد بلند میکنه در این دنیا که مردم رو گول بزنه که فریب بده مردم رو که نپرستن خدای یکتا رو که این شخص اول ضد مسیح هست و دومین، نبی دروغ هست، شریک نامقدس بین دجال و نبی دروغ رابطهٔ نبی دروغ و دجال در کتاب مقدس رابطه ایه هست که فقط جرم انجام میدن، در مکاشفه فصل ۱۳ یوحنا در مورد نبی دروغ حرف میزنه مکاشفه ۱۳:۱۱-۱۴
از این آیهها میفهمیم که یه وحش هست مثل ضد مسیح و یک کسی که دیو زده مثل شیطان، یه انسان دیگه هست که اژدها استفاده میکنه که ارادش در این دنیا انجام بشه اما ۲ تا شاخ داره، ۱۰ تا نداره که شاخها علامت اقتدره، قدرت و اقتدار داره نبی دروغ اما مساوی دجال نیست که ۱۰ تا داره، میبینیم که نبی دروغ معجزه میکنه و یه معجزه خاص تو کتاب مقدس هست که آتیش میاره از آسمون و دلیل اصلی که این کار رو میکنه این هست که مردم دنیا پیرو دجال باشه و عبادتش کنه، این ۲ شخص ۱ تیم هستند با یه هدف که فریب بدن و با روح مکر حرکت کنند که عبادت مردم بگیرن و عبادت یهوه رو بدزدن.
شریک نامقدس بین مهدی و عیسی مسلمون:
همینطور در سنت اسلام در آخرین روز یک نفر نمیاد برای نجات دنیا، بلکه یه تیم میاد مهدی میاد و مسیح مسلمون که مساوی میشه با دجال و نبی دروغین ما، میبینیم که مهدی یک خلیف هست از الله و مسیح کسی هست که با مهدی جور میشه و دنبالش میره و این اشتراک بین مسیح و مهدی مثل رهبر و یک شاگرد هست و میبینیم که این اشتراک واقعا مقدس نیست به خصوص وقتی مسلمون نیستی و نمیخوای مسلمون باشی برای این که اگر اینجوری هستی تو باید بمیری خیلی ساده. مسیح مسلمون یک نسخهٔ پیچیده از عیسی کتاب مقدسه، بخصوص اگه نگاه کنیم به یوحنا ۶:۳۸-۴۰ این آیه میگه مسیح اومد برای هدف پدر ولی مسیح مسلمون آمد برای هدف مهدی به جای این که نجات بده اونایی که پیرو خودش و پدرش مسیح مسلمون میاد اونا رو میکشه که امین و وفادار بودن که کلام مقدس، مسیح مسلمون یک شبانه نرم اما قوی نیست مثله انجیل اما مثل یک گرگ در لباس شبان هست.
نبی دروغ فرماندهٔ دجال ۲تس ۲:۹-۱۲:
ظهور آن بیدین به نیروی شیطان و همراه با همه گونه معجزات و آیات و عجایبِ گمراهکننده خواهد بود،
و نیز همراه با همه گونه شرارت که راهیان طریق هلاکت را فریفته میسازد. ایشان از آنرو هلاک میشوند که عشق به حقیقت را نپذیرفتند تا نجات بیابند.
پس خدا ایشان را به توهّمی بزرگ دچار خواهد کرد، بهگونهای که دروغ را باور خواهند داشت،
تا همه کسانی که حقیقت را باور نکرده و از شرارت خشنود گشتهاند، محکوم شوند.
 
میبینیم که در مقدس نبی دروغ میتونه معجزه قلابی کنه علامت قلابی نشون بده هر شررتی که داره میتونه استفاده کنه که گول بزنه اونایی که دارن هلاک میشوند. نبی دروغین اجرا میکنه معجزات عظیم با علامتای عظیم که حتی از آسمون میاد که مردم گول بخورن حتی باعث میشه آتیش میاد از آسمون که مردم گول بخورن. ولی بعد از این معجزات قدرت اینو نداره که همهٔ افراد زمین رو از اعتقادشون برگردونه و این باعث میشه که یک سیستمی رو در دنیا قرار بده که مردم فقط ۲ تا انتخاب داشته باشند یکی پرستش دجال و یا مرگ، نبی دروغین گفته شده که تصویر و شاید یک بتی رو و یا یک مجسمهای رو خلق کنه که قادر باشه که حرف بزنه، این شکل که در این آیه میگه ما دقیقا نمیدونیم چی هست و باید صبر کنیم که ببینیم:
او (نبی دروغین) داده شد که آن صورت وحش را روح بخشد تا که صورت وحش سخن گوید و چنان کند که هر که صورت وحش را پرستش نکند کشته گردد مکاشفه ۱۳:۱۵
چیز غیر عادی در مورد این صورت این هست که میتواند حرف بزند و همهٔ کسانی را که صورت را پرستش نمیکنند بکشد، به طریقی خود صورت قادر است که شریعت نبی دروغین را اجباری کند، و این قدرت را دارد که مردم کشته بشن و این هم هماهنگ میشه به علامت وحش که در سیستم نبی دروغ هست و این هم هماهنگ هست با اون علامت وحش که جزو سیستم نبی دروغ هست که همه که تو این دنیا هست که همه باید این علامت رو بگیرن رو دست و پیشونیشون اگه این کار رو نکنن نمیتونن بخرن و بفروشن که اسم وحش و علامت وحش هست. نبی دروغ اجبار میکنه عبادت دجال در تمام دنیا، فکر کن یک مبشر که معجزه میکنه که دیو زده خود شیطان و قبول نمیکنه جواب نه و حاضر هست که جونت رو بذاره در خطر، این یه عکس خوب از نبی دروغ هست.
مسیح مسلمون اجرا کنندهٔ ارادهٔ مهدی:
مسیح مسلمون طبق اسلام بزرگترین مبشر دنیا میشه و این توصیفات که در مورد نبی دروغ هست کاملا مسیح مسلمون هست، میبینیم که مسیح مسلمونا مثل نبی دروغ میاد و همهٔ مسیحیها رو دعوت میکنه به یه دین جدید که اسلام هست، از این توصیف مسیح مسلمونا قدرتش از خوب حرف زدنش و اثر حرف زدنش و عملش تا معجزه کردن و همینطور مثل نبی دروغ، مسیح مسلمون قبول نمیکنه جواب نه، با مهدی، مسیح مسلمون برقرار میکنه شریعته اسلامی در تمام دنیا و وقتی این کار رو میکنه مالیات جزیه که غیره مسلمون در تاریخ باید میدادن از یه باج که خودش و خانوادش و ملکش محافظت بشه این یه جوری مثله مافیا هست که میاد از مردم باج میگیره بعد از این که جزیه نابود میشه همهٔ مردم باید مسلمون بشن چون راهه دیگه نیست اگر مردم مسلمون نشن این دین که رهبرا میگن دین صلح هست مسیح مسلمون و مهدی این مردم رو مجازات میکنن.
نبی دروغ به عنوانه یه جلاد:
اون چیز که کتاب مقدس میگه در مورد نبی دروغ این هست که انگیزه اصلی که نقشه درست میکنه که مردم باید یه شکل بپرستن این هست که مردم رو بکشه که نمیپرستن این شکل رو مکاشفه ۱۳:۱۴-۱۵، و بعد میبینیم که در مکاشفه ۲۰:۴ چه جوری این افراد رو میکشه، کتاب میگه اونا که شرکت نمیکنن در این سیستم که نبی دروغ درست کرد و همینطور عبادت نمیکنن دجال و شکلش و اون روش که کشته میشه این هست که سرشون رو میبرن، نبی دروغین معروفترین جلادیه که دنیا تا به حال به خود دیده.
مسیح مسلمونا که جلاده:
چقدر این مسلمون فرق میکنه از مسیح کتاب مقدس، اگر سنت اسلام رو بخونیم میبینیم که مسیح مسلمون ردّ مکینه جزیه رو و ۲ راه میذاره، یا مسلمون میشی یا میکشمت، اگر نگاه کنی به سنت اسلامی میبینیم که مسیح مسلمون رهبر یه ارتش هست که هزاران هزار یهودیان رو قتل عام میکنن برای این که دنباله دجال اسلام هستن.
حدیث: در آخرین ساعت مسلمونا با یهودیان میجنگن چون یهودیان با ارتش دجال هستن و مسلمونا ارتش مسیح هستند با هم میجنگن و مسلمونا پیروز میشن حتی یه سنگ و یه درخت میگن بیا اینجا مسلمون یه یهودی پشت من هست.نبی دروغین و مسیح مسلمون تعریفشون این هست که یه سیستم درست میکنن و اجراش میکنن و میکشن هر کسی که در این دین شرکت نکنه.
اژدها در لباس برّه:
ما همه شنیدیم که گرگ در لباس برّه میاید و میدونیم مسیح این اصطلاح رو گفت و وقتی گفت، منظوره مسیح نبی دروغین بود و جملش این بود مواظب نبی دروغین باش چون به سمتتون میان با لباس بره اما در وجودشون گرگ وحشی هستن متی ۷:۱۵، همینطور یوحنا در مورد نبی دروغین این توضیح رو میده، ۲ تا شاخ مثل برّه داشت اما حرفاش مثل برّه بود مکاشفه  ۱۳:۱۱، معنیش اینه که نبی دروغین خیلی ملایم و آروم میاد مثل یه بره اما در وجودش دیو زده و شیطان و درونش پر از مکر، فریب، قتل، خشم، نفرت هست هدف اصلیش این هست که گول بزنن اونقدر مردم که میتون بپرسته اژدها وقتی نبی دروغین میاد مثله یه برّه شاید علامت باشه به نبی دروغین که میگه من برّه هستم یوحنا ۱:۳۶، مکاشفه ۵:۶ و ۱۳ این زیادتر معنی داره وقتی دقت میکنی به هشدار که مسیح به شاگردانش  در متی ۲۰:۲۴ داد، مسیح چند بار اخطار میده به شاگردانش که خیلی نبیّان دروغین میاد در آخرین روزها و اولین اخطار بود که مسیح داد به شاگردانش وقتی ازش پرسیدن کی برمیگردی و محیط چه جوریه، هشیار باش که کسی گولت نزنه چون خیلیها میان به اسمه من و میگن من مسیحم متی ۲۴:۴-۵، من باور ندارم که همه نبیهای دروغین که در زمان آخر میان بگن من مسیح هستم اما طبق این آیه بعضی میگن، اگر نبی دروغین که در فصل ۱۳ مکاشفه هست که اوج همه نبیهای دروغین این دنیا هست این باید بگه من عیسی مسیح هستم. این یک نقشه زیبایی هست که شیطان درست کرد کی بهتر از عیسی مسیح که پشته دجال نباشه که مبشره دجال باشه
جمعبندی: مسلمونا عاشق این هستند که مسیح رو استفاده کنن وقتی تبلیغ میکنن اسلام رو به مسیحیان، به خصوص مسلمونا یه احترام بزرگ و عظیم دارن برای مسیح حتی خیلی مسلمونا میگن مسیح هدایتم کرد به اسلام، مسلمونا مسیح رو استفاده میکنن که مسیحیها رو تحریک کنن که گوش کنن بعد تجیهشون میکنن به حقیقت اسلام، مسیح که تبلیغ میکنن در اسلام خیلی فرق میکنه با اون مسیحی که واقعی هست در اسلام، مسیح مسلمون یه مسلمان افراطی میاد که وقتی نگاه میکنیم به اسامه بن لادن در مقابلش یه جوجست. میبینیم که مسیح مسلمون میخواد شریعت اسلام رو در تمام دنیا پیاده کنه و همینطور قانونی کنه کشتنه اونایی که به اسلام ایمان نمیارن، همینطور رهبر یه ارتش هست هزاران هزار یهودیان که دنبال دجال اسلام هستن، اگر یه مرد به وجود بیاد با این خصوصیات واقعا یک وحش هست و این شخص مسیح مسلمونه، مسلمون منتظره یه مرد که میگه من عیسی مسیحم و مثله یه بررست و اگه این مرد به دنیا بیاد طبق سنت اسلام تمام وقت زنده بود طبق سنت اسلام و صبر کرد که برگرده به دنیا که تموم کنه زندگیش و هدفش در این دنیا، یک مرد که دروغگو هست و یک شاگرد از استادش که پدر دروغگو هاست و میاد انجام میده اون چیز که کتاب مقدس میگه خواستهٔ شیطان هست که مسیحیان و یهودیان گول بخورن و بیان بپرستنش و یا بکشنش، در کتاب مقدس میبینیم که این اهداف هست که شیطان قدرت میده به نبی دروغ و نبی دروغین و مسیح مسلمون که اسلام در موردش حرف میزنن یکی هستن.

فصل هشت
دجال ضد مسیح :
سومین مشخصه اصلی در آخرت شناسی اسلام مردی است که اسم کامل او المسیح ( مسیح موعود ) و دجال ( دروغگو و فریب دهنده است ) معمولا به او دجال میگویند که شخصیت عجیبی دارد، و توضیح و داستان آن خیلی خیالی تذ از مهدی و یا عیسی مسلمان است . خیلی از احادیث شامل شرح دجال است در اینجا به معروف ترین سنتها میپردازیم که به بررسی شخصیت عجیب این شخص میپردازد .

فریب دهنده بزرگ:
دجال به عنوان فریبکاری معرفی شده است که قدرت معجزات را دارد و موقتا قدرت را در تمام دنیا بدست میگیرد.
( حدیث) محمد رسول الله مار را هشدار داد که در روزهای آخر کسی خواهد بود که تمام بشر را فریب میدهد . دجال با قدرت روی این دنیا تسلط دارد پس مسلمانان باید مواظب باشند تا محبتاین دنیا را در فلب خود نداشته باشند ، در غیر این صورت مذهبشان را ترک میکنند و او را پیروی میکنند . او میتواند با دست گذاردن روی بیمار شفا دهد مانند عیسی!! ولی با این فریب دجال مردم را به جهنم هدایت میکند پس دجال مسیح موعود قلابی و یا ضد مسیح ( مسیح الدجال ) است. او وانمود میکند که مسیح موعو است و با نشان دادن قدرتهای عجیب مردم را گول میزند.

از یک چشم نابینا:
یکی از نقل قولهای معروف مربوط به دجال این است که از یک چشم نابینا است . با اینکه در احادیث در مورد اینکه از کدام چشم نابینا است تناقض وجود دارد.
( حدیث) پیامبر الله در حضور مردم به دجال اشاره کرد و گفت: الله یک چشمی نیست و هشیار باشید که دجال از چشم راست نابینا است و چشمش مانند انگوری شناور است.
( حدیث ) پیغمبر اله گفت : دجال از چشم چپش نابینا است و موهای ضخیم دارد و به همراه خودش باغ و آتش دارد و آتش او باغ خواهد بود و باغش آتش خواهد بود.

کافر:
گفته میشود که دجال کلمه کافر را بین چشمانش دارد و شاید هم روی پیشانیش ، ولی این کلمه را فقط مسلمانان واقعی درک میکنند و نه هیچ کس دیگر . پیامب رالله گفت: دجال از یک چشم نابینا است و بین چشمانش کافر ( بی ایمان یا بی دین) نوشته شده است . بعد او کلمه را به صورت ک . ف . ر میگوید که هر مسلمانی قادر به خواند آن است.
( حدیث ) خیلی مهم است که کلمه کافر فقط به وسیله کسانی که ایمان دارند قابل خواندن است باسواد یا بی سواد فرقی نمیکند و برای کسانی که ایمان ندارند اگر هم تحصیل کرده باشند نمیتوانند آرا بخوانند.

معجزه گر قلابی:
شیخ کبانی بعضی از قدرتهای معجزات دجال را شرح میدهد:
دجال قدرتهای شیطانی دارد ، او مسلمان را برای دنبال کردنش تهدید میکند، تا آنها را به بی ایمانی برگرداند. او حقیقت را میپوشاند و دروغ را میآورد. محمد گفت که دجال قادر است در کف دستانش تصویر یکی از پیشینیان مرده را مانند صفحه تلویزیون بیاورد. آن شخص مرده میگوید : پسر من این مرد راست است و من در بهشت هستم چون انسان خوبی بودم و به او ایمان داشتم. در واقع آن شخص که مرده در جهنم است. اگر شخص مرده بگوید که به این مرد ایمان داشته باش و من در جهنم هستم به خاطر اینکه به او ایمان نداشتم شخص میتواند به دجال بگوید نه او در بهشت است و او در بهشت.
( حدیث) محمد گفت: دجال به عرب بدوی میگوید چه فکری میکنی اگر که پدر و مادرت تو را برای تو به زندگی برگرداننم ؟ آیا شهادت میدهی که من خداوند تو هستم؟ عرب بدوی خواهد گفت بله، پس دو دیو به شباهت پدر و مادر او در می آیند و میگویند پسر من او را دنبال کن چرا که خداوند تو است.

دجال ادعا میکند که عیسی مسیح است و ادعای خدایی دارد:
سنتهای بالا نشان میدهند که نشانه های فریب دهنده دجال مردم را به سمت این موضوع می کشانند که دجال واقعا خداوند آنها است . محققین مسلمان همه عقیده دارند که دجال ادعا دارد که الهی است. طبق گفته یکی از مشهورترین محققین اسلامی ابو امین بلال فلیپس ، دجال ادعا میکند که خدا هست. در حالی که سنت خواصی وجود ندارد که چنین چیزی را مستقیما بگوید طبق سنت اسلامی اغلب مسلمانان این نتیجه را میگیرند که مسیح کاذب بهودیان که ادعا میکند خداست و همچنین ادعا میکند که نامش عیسی مسیح نیز هست.

دجال و قاطر شگفت انگیزش:
محقق اسلامی محمد علی ابن زبیر درباره دجال میگوید: او با سرعت بالایی حرکت میکند و وسیله انتقال او یک قاطر بزرگ است و به تمام دنیا سفر میکند و همانقدر که عجیب است همچنین شباهتی ضعیف نیز از عیسی مسیح میباشد که روی قاطر وارد اورشلیم شد در هفته آخر خدمتش.

شهرهای ملجا:
گفته شده که سه شهر هست که دجال نمیتواند وارد آنها شود. مکه و مدینه و دمشق! مسلمانان تشویق میشوند تا برای پناه گرفتن از دجال به یکی از این شهرها بروند .
( حدیث) محمد گفت : دجال به مدینه میآید و میبینید که فرشته ها مدینه را محافظت کردند. پس به خواست الله نه دجال و نه هیچ بلایی نمیتواند نزدیک آن شود.
( حدیث ) آمدن دجال باید در روزهای آخر اتفاق بیافتد و این اتفاق ترسناک نزدیک است و در آن زمان تنها سه شهر امن است . مکه و مدینه و دمشق. اگر کسی در آن زمان امنیتی میخواهد باید به یکی از این سه شهر فرار کند.
به جز این سه شهر گفته شده که دجال به همه شهر ها و روستاهای دنیا وارد میشود تا هر انسان زنده را آزمایش و فریب دهد.

سوره ای برای محافظت:
مسلمانان باور دارند که اگر قسمتی از یک سوره قرآن را حفظ کنند دربرابر دجال محافظت خواهند شد و چیزی مانند تلسمی لفظی است که از شخص در مقابل نیروهای شیطانی محافظت میکند.
( حدیث ) اگر دجال به طرف کسی آمد که ده آیه اول سوره کهف را حفظ بود نمیتواند به او صدمه بزند و هر کس که ده آیه آخر سوره کهف را حفظ باشد در روز داوری نو خواهد داشت.

او یهودی خواهد بود و زنان و یهودیان اورا پیروی میکنند:
بر اساس سنتهای مختلف اسلامی مسلمانان عقیده دارند که دجال یهودی خواهد بود. عنوان کتابی از مطلوب احمد قاسم به نام آمدن دجال پادشاه یهودیان این نکته را به وضوح نشان میدهد . امام شیخ ابراهیم مهدی در سخنرانی دیدگاه انتظار یهودیان را توضیح داده است: یهودی ها منتظر مسیح قلابی یهودی میباشند در حالی که ما منتظر مهدی و عیسی هستیم.
دستان پاک عیسی (ع) مسیح تقلبی یهودیان را میکشد. در کجا؟ در شهر لده در فلسطین . فلسطین مانند قبل قبرستان مهاجمین خواهد شد. سموئیل شهید میگوید: دجال تجسم امید و انتظار یهودیان خواهد بود. قسمتی از ارتش او از سربازان یهودی است . همانطور که در فصل قبل گفته شد پیروان دجال شامل زنان و یهودیان خواهد بود . گفته شده است که زنان خیلی نادان هستند و زود از راه بدر میشوند. ولیان کود: در آن زمان زنان به خاطر جهالت و آگاه نبودن از اسلام در راه منحرف دجال می افتند.

کشته شدن توسط عیسی (ع) :
همانطور که در فصل قبل شرح داده شد عیسی (ع) دجال و پیروانش را میکشد.
( حدیث ) پیامبر الله گفت: زمان نماز فرا میرسد و عیسی پسر مریم پایین می آید و نماز را رهبری میکند . زمانی که دشمن الله (دجال) آنها را میبیند الله او را توسط دستان عیسی (ع) میکشد و او خون آنها را روی نیزه اش نشان میدهد.

فصل9
مقایسه عیسی مسیح کتاب مقدس و دجال اسلام
سومین اختلاف جالب بین معاد شناسی کتاب مقدس (اون قسمتی از کلام که به آخر زمان برمیگرده) و اسلام هست شخصی به نام دجال است. علارقم شرح خیالی و وحشیانه دجال اگر ما تفکر مسلمانان را در مورد دجال ساده کنیم و به معنی ساده تر ین و مهمترین آن برسیم شخصی است که ادعا دارد الهی است و عیسی مسیح است و همچنین مسیح یهودی است. او از اسرائیلیان در مقابل عیسی مسلمان و مهدی دفاع میکند، خیلی از مردم را فریب میدهد که از اسلام بیرون بیاییند. نویسنده میگوید: من قطعا به آمدن تصویری از شخصی که سنت اسلامی شرح داده است اعتقاد ندارم ( چه چیزهایی؟ فریب دهنده بزرگ، از یک چشم نابینا هست، با یک قاطر بزرگ به تمام دنیا سفر میکنه) . بلکه عیسی میآید ( عیسی واقعی) که برای مسلمانان دجال است و از راههای بیرحمانه ای از نظر مسلمانان، تصورهای مسلمانان از دجال را برآورده میکند.

بازگست عیسی مسیح:
عیسی واقعی قطعا به عنوان مدافع الهی از اسرائیل و مردمانش مانند بچه های روحانیش یعنی مسیحیان دفاع میکند. اگر نبوتهای اسلام با نبوتهای بازشده کتابمقدس به هم پیچیده شوند، ما میتوانیم ببینیم که قسمتی از نقشه شیطان این است که وقتی عیسی واقعی باز میگردد رهبر مذهبی جهانی وجود خواهد داشت که ادعا دارد که عیسی است که همان نبی دروغین است . اگر موضوع این بود پس مسلمانان در تمام جهان عیسی واقعی را به خاطر اینکه دجال است متهم میکنند . مسلمانان فریب میخورند به طور خاص چرا که یهودیان باقی مانده روی زمین عیسی را به عنوان مسیح موعود خود میشناسند.
حد اقل 600 سال قبل از این که اسلام وجود داشته باشد نبی ها و رسولان یهودی بازگشت عیسی به اسرائیل را پیش گویی کرده بودند.که دشمنانش را شکست می دهد و نهایتا توسط یهودیان پذیرفته می شود.زکریا 12:10 ، 14 : 1، 3و4 رومیان 11:26 مکاشفه 3:7-4 ،
وقتی که می بینیم عیسی بر می گردد که تمام امتهای که به اروشلیم حمله می کند که از بین ببرد پاهایش روی کوه زیتون خواهد بود عیسی بصورت فیزیکی در اسرائیل وجود خواهد داشت در این زمان گفته شده است که یهودیانی که در اسرائیل هستند او را می بینند و برای خودشان گریه و زاری می کنند، بنابر این شناخت مسیح بعنوان مسیح موعود یهودیان و نجات دهنده الهی قلبهای آنها را می گیرد و همه اسرائیل نجات پیدا می کنند.

سنتهای اسلامی:
بر اساس سنت اسلامی مسلمانان انتظار دارند که یهودیان دجال را به عنوان مسیح موعود و الهی بشناسند پس در ذهن یک مسلمان عیسی مسیح سه انتظار اصلی اسلامی از دجال را برآورده میکند، به وضوح این سنتها توسط شیطان استفاده میشوند که نه تنها مسلمانا را از پذیرقتن عیسی واقعی زمانی که باز میگردد باز دارند بلکه آنها را تحریک میکند تا به او حمله کنند . به نظر میآید که این نقشه از پیش رفتن باز نمیماند. به گفته اسامه بن عبالله توجه کنید: سوال او این بود که عقیده مسلمانهان در مورد تمام شدن دنیا و نقش عیسی در آن چیست؟ جواب او جالب است و به این موضوع مربوط است. جواب این است: به طور خلاصخ مسیحیها باور دارند که عیسی به زمین باز خواهد گشت و برای اسرائیل خواهد جنگید. چیزی که به نظر من کاملا متضاد است این است که آندشته از یهودیانی که عیسی میخواهد برای آنان بجنگد حتی به خود او به عنوان خدا و یا پیامبر خدا اعتقادی ندارند. عیسی هیچوقت یهودیان را دوست نداشته است. حالا بدون اینکه متعصبانه نگاه کنیم ما عقیده داریم که عیسی به زمین خواهد آمد در زمانهای آخر و با ارتش شیطان که از یهودیان بد و یا یهودیان صهیونیست و مسیحیانی که به چند خدا اعتقاد دارند و یا مسیحیانی که به تثلیث اعتقاد دارند و بت پرستان چند خدایی مانند هندوها و بودایی ها تشکیل شده است میجنگند. بعضی از یهودیان و خیلی از مسیحیها در میان کسانی هستند که خوبند و برکت یافته اند و همراه با عیسی جنگ میکنند . ارتش شیطان توسط شخصی هدایت میشود که ادعا میکند عیسی مسیح است . مسلمانان او را دجال و یا فریب دهنده صدا میکنند . ارتش عیسی واقعی با ارتش دجال جنگ می کند و شکست میدهند و امپراطوری اسرائیل از بین میرود و حکومت اسلامی پیروز میشود. این خیلی جالب است . ما از نتیجه گیری از سنتهای مستقیم اسلام میبینیم که مسلمانان منتظر دو عیسی هستند. یکی واقعی و دیگری قلابی. با تایید عبدالله عیسی واقعی اینگونه شناخته میشود که یهودیان را دوست ندارد و در حقیقت انتظار میرود که به آنها حمله کند و آنهل را بکشد و همینطور عیسی قلابی (طبق اسلام) اینطور شناخته میشود که از یهودیان دفاع میکند.
و همانطور که میبینیم عبدالله و مسلمانان همه جا منتظر عیسی مسلمان هستند که همراه رهبرشان است که مهدی است تا به اسرائیل حمله کند و بر علیه او جنگ کند که مسیحیان عقیده دارند که عیسی واقعی است. جنگ آرماگدون همانطور که در انجیل نبوت شده است به صورت واضحی خواهد آمد.

فصل 10
برقراری حکومت اسلامی دجال:
در حالی که اطلاعاتی که تا اینجا خواندیم جالب است نهایتا اگر اسلام وسیله ای است که شیطان میخواهد سرکشی اش را در مقابل خدا نشان دهد کتاب مقدس تستی است که باید تعیین کننده باشد . کتاب مقدس در مورد ماهیت و تشکیل حکومت دجال چه چیزی میگوید ؟ کتاب مقدس با دلیل نشان میدهد که حکومت دجال برای شروع فقط شامل کشورهایی میشود که الان نیز اسلامی هستند. اگر کسی بخواهد در باره تمام نبوتهای عبری مطالعه کند خیلی وسیع خواهد بود . ولی به خاطر وقت کم و هدف مادر اینجا ما بحثی محدود را در زمینه بعضی از قسمتهای آیات کتاب حزقیال و مکاشفه می پردازیم.
بر خلاف بحثهایی که در مورد برقرار شدن حکومت اروپایی روم به عنوان قدرت دجال جود دارد کشورهایی که کتابمقدس به عنوان تشکیل دهنده های حکومت دجالشان میدهد امروزه همه مسلمان هستند. در حقیقت حیلی از کشورهایی که به آنها میپردازیم به عنوان کشورهای تجدید حیات اسلام هستند که تمام جاها را میگیرند. بر خلاف این من شنیدهام که معلمین کتاب مقدس سالیان سال میگویند که قبل از آمدن روزهای آخر اسلام به عنوان یک مذهب اساسا از پایه میریزد و خارج از موضوع میشود ولی واقعیت الان و آمارها این موضوع را نشان نمیدهد. حالت دیگر که بسیار منطقی است این است که حکومت دجال حتما اسلامی خواهد بود . همین حقیقت به تنهایی باید باعث شود تا بیشتر محققین کتاب مقدس نفش اسلام را در روزهای آخر جدی تر بگیرند . در این فصل میبینیم که دقیقا چه کشورهایی را کتاب مقدس میگوید که نقشه اصلی در حکومت دجال را خواهند داشت .

تشخیص و شناسایی کتاب حزقیال:
حزقیال نبی کشورهای موجود را در این حکومت نهایی دقیقا نبوت میکند که در حمله دجال علیه اسرائیل وجود دارند. در فصل 38 از کتابش حزقیال از دجال به عنوان اسمی غیر معمول به نام جوج اشاره میکند. جوج اسم خاصی است که به حکمران سرزمینی به نام ماجوج اشاره میکند. چیزی مانند فرعون و مصر. فرعون اصطلاح قدیمی برای حکمرانان مصری بود و جوج هم عبارتی برای فرمانروایان ماجوج است. حزقیال 38 : 1 – 7.
حزقیال برای نبوت در مورد دجال میگوید: در سالهای آینده شما به سرزمینی داخل خواهید شد که از جنگ بهبود یافته است که مردمانش از امتهای بسیاری به کوههای اسرائیل جمع شده اند که برای مدت زیادی متروک شده است. اسرائیل اینگونه شرح داده شده است: خراب هایی که دوباره بنا شده و مردمی که از امتهای بسیار جمع شده اند و ثروت و مواشی بسیار دارند. به وضوح حزقیال از اسرائیل امروزه صحبت میکرد . پس حزقیال نامهای کشورهایی را به ما میدهد که در هجوم به اسرائیل توسطه جوج رهبری میشوند. لیست این کشورها : ماجوج، ماشک، توبال، فارس، کوش، فوت، جومر، توجرمه هستند و همچنین امتهای بسیاری که با او هستند.

آیا جوج ضد مسیح است:
معلمین نبوت و محققین کتاب مقدس نظرهای متفاوتی در باره هویت جوج و کشورهای متحد با او دارند . من شخصا رد میکنم که جوج کسی غیر از دجال است. در حالی که کتابی میتواند نوشته شود که دلایل مختلف برای نبودن دجال به عنوان جوج را بگوید . ما در اینجا به طور خلاصه دو دلیلی اصلی را که چرا فکر میکنم که اینگونه نیست را بررسی میکنم.

تو جوج دیگری نخواهی داشت:
دو اشاره خاص از جوج و ماجوج در کتاب وقدس وجود دارد. جوج نه تنها در کتاب حزقیال بلکه در کتاب مکاشقه هم از آن نام برده شده است . به آیه های مکاشفه نگاه میکنیم: مکاشقه 20 : 7-10
حتی بعد از سلطنت 1000 ساله مسیح دراورشلیم کتاب مقدس میگوید که ارتش دیگری گرد هم میآید تا به شهر مقدس اورشلیم حمله کند. دوباره نام رهبر ارتش، جوج و نام ارتشش ماجوج هست.
کسانی که میگویند جوج ضد مسیح نیست باید با این حقیقت دست و پنجه نرم کنند که جوج و ارتشش بعد از جوج اول حداقل هزار سال بعد بلند میشود. از جوج و ماجوج اول به وضوح چیز بیشتری نسبت به جوج و ماجوج دوم توضیح آمده است. ارتباطی میان این دو عبارت وجود دارد. کسانی که جوج و ضد مسیح را دو موجودیت جدا میدانند باید قادر باشند تا توضیح دهند که چه شباهتی در جوج حزقیال و جوج مکاشفه وجود دارد که باعث میشود که هر دوی آنها اسم مشابهی داشته باشند. در واقع برای ارزیابی جوج کاری که باید کرد این است که دید ضد مسیح کیست. ضد مسیح به سادگی شیطان جسم پوشیده است یا نزدیک ترین چیز شبیه آن .
بعضی از آیات صحبت در باره شیطان را به صحبت در مورد ضد مسیح عوض میکند که به نظر میآید یکی نیستند ( برای مثال اشعیا 14) و همانطور که دیدیم شیطان پرستش خود را با ضد مسیح قسمت میکند . ضد مسیح عروسک شیطان است که از او استفاده میکند تا به اورشلیم حمله کند، و حداقل در کتاب مکاشفه جوج هم همان عروسک شیطان است که هدف مشابهی را خدمت میکند. از نظر نقش و عملکرد ضد مسیح و جوج مکاشفه یکی هستند.
همانطور که شیطان مردی را بلند میکند تا کارش را در روزهایی که میآید انجام دهد شیطان هم مردی را بلند میکند تا یکبار دیگر سرکشی آخرش را در مقابل خدا در پایان سلطنت 1000 ساله انجام دهد. در هر دو زمان رهبر سرکشی شیطان ضد اورشلیم به عنوان جوج و ارتشش ماجوج است . چرا باید ذات جوج اول را متفاوت از جوج دوم در نظر بگیریم. کسانی که جوج خزقیال را کسی به عنوان همدست ضد مسیح میدانند میفهمند که موقعیت بی ثباتی را انتخاب کردند. ولی اگر شما هنوز مطمئن نیستید به این نکته دوم توجه کنید: حزقیال به طور خاص در مورد جوج میگوید که نبی ها از او در زمانهای قدیم صحبت کرده اند: حزقیال 38 : 17 . سوال باید پرسیده شود که اگر از جوج و ماجوج توسط نبی های قبلی اسرائیل قبل از حزقیال نبوت شده این نبوتها کجا هستند. خیلی سخت خواهد بود که چیزی پیدا کنیم مگر آنکه تفسیر اشتباهی از آیات داشته باشیم. ولی اگر اینطور در نظر بگیریم که جوج ضد مسیح است در این صورت خیلی راحت میبتوانیم آیات زیادی در باره ضد مسیح و ارتش مهاجمش در تمام نبی ها پیدا کنیم.
در حالی که موضوعات مختلف زیادی است که این نظر ار حمایت کند ولی در این مورد کافی است و ادامه میدهیم جوج و ضد مسیح یکی هستند. حالا ببینیم که چه کشورهایی با جوج همراه میشوند.

روش:
حزقیال 38: 2
در ترجمه های کتاب مقدس این قسمت که میگوید “رئیس” در ترجمه ها تفاوت وجود دارد. در عبری ترجمه هینطوری هست: “رئیس شاهزاده” روش هست. مشکل اینجاست که به احتمال بیشتر روش به معنی شاهزاده و یا سر می باشد.
بعضی ها یحث میکنند که باید به عنوان یک اسم آن را به کار برد که متعلق به نام مکانی است. کسانی که کلمه روش را مکان در نظر میگیرند، روسیه را به عنوان یکی از این کشورها پیدا میکنند. دلیل این کار برای شباهت تلفظی بین این دوتا کلمه هست. این نظر نیز پشتیبان دیگری دارد که حزقیال میگوید که جوج از شمال میآید. در حالی که روسیه دقیقا در شمال اسرائیل هست. تفسیر کلمه روش بر اساس اصلی نادرست است. کسی نمیتواند کلمه ای را از زبان سامی قدیمی ( به جای عبری ) بر دارد و با کلمه ای دیگر در زبانی کاملا متفاوت ارتباط دهد، به خاطر اینکه هر دو کلمه تلفظ مشابه ای دارد. کلمه عبری روش بیشتر از 500 بار در کتاب مقدس آمده است و هر دفعه هم به معنی سر، ریس و بالاترین و بهترین یا چیزی شبیه آن تفسیر شده است. همان روش که در عبارت روش هاشانا –روز بزرگ اصلی سال- یعنی سال اصلی یهودیان آمده است. همچنین این را نیز در نظر بگیر : از 8 امتی که ذکر شده است غیر از یکی همه نوادگان نوح را معرفی میکنند. دیگری پارس (ایران) است. پارس در زمان حزقیال کاملا شناخته شده بود و رئیس امپراطوری ماد و پارس بود که بر تمام خاور میانه حکوکت میکرد. حالا این را در کنار روسیه قرار دهید که حتی در زمان حزقیال هم وجود نداشتند. اگر سعی کنیم که روش را در این میان بیاوریم اسم دکر شده نه یکی از نوادگان نوح و نه ملتی معروف در آنزمان بود، پس چیزی بی ربط به نظر میآِید. همانطور که یکی از محققین کتاب مقدس تایید میکند شواهد زبان شناسی برای یکی کردن کلمه های روش و روسیه کاملا فقط فرضی است. در طول جنگ سرد، این نظر، نظر مشهوری بود. خیلی این دلیل را آورده اند که چون روسیه اتحادیه شورای کمونیست (اتحاد جماهیر شوروی) را رهبری میکرد حتما کسی است که حکومت ضد خدایی را که کتاب مقدس نبوت کرده است به انجام میرساند. ولی ما نباید فرضیات و اتفاقات زمانمان را در آیات بخوانیم. متاسفانه خیلی از معلمین کتابمقدس به نظر میآید که هنوز به این تفسیر میچسبند. انگیزه اینکه حزقیال به طور خواص به روسیه اشاره میکند قوی است. اگر نامعتبر نباشد تفکرات محض روی پایه ضعیفی بنا میشود.

طرفداران همدست شیطان :
حالا بیایید کشورها رو با هم بشناسید. از هشت کشور گفته شده (ماجوج، ماشک، طوبال، فارس، کوش، فوت، جومر، توجرمه) هفت تا از اونها در کتاب پیدایش به عنوان نوادگا نوح نامبرده شده اند. محققین کتاب مقدس و تاریخ شناسان میتوانند نوادگان نوح را به گروهها و کشورهای امروزی ربط بدهند. در حالی که شناسایی بعضی از این گروههای مردم قابل بحث است و جای بحث دارد ولی مقیاسی برای توافق بین محقیقن کتاب مقدس وجود دارد.

ماشک و توبال:
ماشک و توبال با در نظر گرفتن ماشک و توبال بعضی از معلمین نبوتی را میبینیم که هویت روسیه ای را برای آن تایین کردند. خیلی از معلمین نبوت نظرشان را بر اساس تفسیری گذاشتند که این دو کشور را به دو شهر امروزی مسکو و توبولسک تفسیر کردند. دوباره مشکل اینجاست که این تفسیر از شباهت کلمه ها میآید: ماشک = مسکو و توبال = توبولسک.
در حالی که این ممکن است بعضی ها را متقاعد کند ولی ما ضعف این تفسیر را بحث کردیم. اگر کسی ریشه کلمه ای را از زبان عبری در نیاورد، بنابر این بحث بر اساس شوهاد ضعیفی خواهد بود. این موضوع مثل گذاشتن پازلی است که واقعا به جایش تعلق ندارد.
یکی از معلمین معروف کتابمقدس این نکته را میگوید که حزقیال 27 : 13 ماشک و توبال را به عنوان شریکان تجاری صور قدیم ( لبنان امروزی ) هستند. او میگوید که این موضوع شک برانگیز است که صور قدیم با مردم شمال مانند مسکو و توبولسک مبادله داشته باشد . در حقیقت اینکه آیا این شهر ها در زمان حزقیال جمعیت زیادی هم داشته جای سوال است . او نتیجه میگیرد که : مطالعه دقیق این اسم ها نشان میدهد که ماشک و توبال اسم های قدیمی مسکی و موشکی است و توبال ، توبالو و تیبارنی است، مردمی که در جنوب دریای سیاه و دریای خزر در زمان حزقیال زندگی میکردند. این کشورها در ترکیه امروزی و احتمالا قسمتهایی از جنوب روسیه و شمال ایران واقع هستند. ماشک در جایی نزدیک به فیریجیه در مرکز و غرب آسیای صغیر است، در حالی که توبال در قسمت شرقی آسیای صغیر است . پس ماشک و توبال قسمتهایی از ترکیه امروزی را تشکیل میدهند. امروزه این قسمتها اسلامی هستند. در حالی که ترکیه امروزی در قرن اخیر متحمل دنیا پرستی های شدید شده است، در طول چند سال اخیر ترکیه بسیار ساکت بوده ، هرچند که تمایلات قوی برای بازگشت به یک هویت اسلامی قوی تر دارد .

ماجوج:
با در نظر گرفتن هویت ماجوج تفاوت نظرهایی بین معلمین کتابمقدس و تاریخ نویسان وجود دارد . با مراجعه به تفسیری از کتاب مقدس به بررسی این اختلاف میپردازیم: بعضی ها فکر میکنند که جوج و ماجوج را در جایی دور در توران زمین ، تارتارستان و جنوب روسیه پیدا کردند.دیگران فکر میکنند که آنرا در نزدیکی سرزمین اسرائیل در سوریه و آسیای صغیر (ترکیه) پیدا کردند. کسانی که در باره ارتباط با توران زمین بحث میکنند، بهترین دلیل خود را از یک تاریخ شناس قدیمی یهودی میآورند که نوشته است: ماجوج، ماجوجیان را بنا کرد ، پس بعد از او نام گرفت. ولی یونانیان به آن توران زمین میگویند. شخصی میگوید تورانی ها قبیله هایی بادیه نشین بودند که در منطقه ای از آسیای مرکزی تا قسمت شمالی روسیه قدیم سکونت داشتند. اجداد ماجوج ها ز ساکنین اصلی فلات آسیای مرکزی بودند. امروزه در سرزمین ماجوج ساکنین قزاقستان ، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، و حتی شاید قسمتهایی شمالی افغانستان کنونی سکونت دارند.
ولید شعبات میگوید که طبق نوشته های قدیمی آشوریان ماجوج جایی بین ارمنستان باستان ، سرزمین ماد در نزدیکی آزربایجان ، افغانستان ، ترکمنستان ، چچن ( جنوب شرقی روسیه ) ، ترکیه ، ایران ، تاجیکستان ، و در کل همه کشورهای اسلامی هست.
با اینکه شاید بعضی از امتها و یا کشورها که شامل ماجوج هستند شاید جای سوال باشد ولی حتما مناطق مورد توافق است. ما با آسیای صغیر و احتمالا قسمتهایی از آسیای مرکزی سروکار داریم و همچنین بعضی از قسمتهای قدیمی مناطق شمالی اتحادیه جماهیر شوروی.
امروزه اسلام در این مناطق حکمرانی میکند. اگر یکی دیگر از تفسیر ها اینکه ماجوج سوریه است را در نظر بگیریم آنوقت چه میشود؟ اگر حتی این مورد باشد هنوز هم یک کشور اسلامی است . ولی در اینجا یک کلید برای تشخیص ماجوج وجود دارد. شناسایی ماشک و توبال ، که این کار را انجام دادیم دلیل این گفته حزقیال است که میگوید: جوج از زمین ماجوج و رئیس (یا سر) ماشک و توبال. ماجوج سر، سرزمین ماشک و توبال است. دیدیم که ماشسک و توبال در ترکیه امروزی هستند. پس احمقانه است اگر که فرض کنیم که ماجوج به عنوان سر آنها در مکان دیگری و یا کشور دیگری است. در حالی که بیشتر احتمال دارد که ماجوج قسمتی از ترکیه و یا جزو ترکستان سابق باشد ، هرکدام که باشند ماهیت اسلامی دارند. این نکته مهم است . چرا که میدانیم جوج (ضد مسیح) از سرزمین ماجوج میاید. قطعا از منطقه ای اسلامی. به نظر احتمال خیلی کمی است که یک غیر مسلمان باشد.با اینکه من تصور میکنم که هر چیزی امکان پذیر است خیلی سخت است که تصور کنیم که یک غیر مسلمان روی این کشورها حکومت میکند، حداقل نه کسی که بطور علنی مسلمان باشد.

فارس:
تشخیص فارس خیلی راحت تر است، مخصوصا که فارس ، همان ایران امروزی است. خیلی از ایرانیان در آمریکا اگر از آنها بپرسند که اهل کجا هستند میگویند از فارس. در حقیقت ایران تا سال 1935 به نام فارس بوده . به وضوح ایران کشوری کاملا اسلامی است. در حالی که نشانه های تغییرات جالبی در ایران به خاطر نارضایتی از اسلام در بین جوانان وجود دارد، ولی به این معنی نیست که اکثریت ایران ریشه های اسلام را به زودی رها کند .

کوش:
کوش نیز به راحتی قابل تشخیص است. بعضی از مترجمین کتاب مقدس کوش را به اتیوپی ترجمه کرده اند با اینکه دقیق نیست.
کوش زمان حزقیال در قسمت شمال غربی است تا در اتیوپی امروزی . آیات اغلب کوش را با مصر مرتبط میدانند که آن را در بر گرفته است. حرقیال 29 : 9 – 10
مشخصه دیگر کوش رودخانه هایش بود ( اشعیا 18 : 1) چون کوش با مصر هم مرز بود ، رودحانه های آن 5 رودخانه بود که نیل را سیراب میکرد. البته متل حزقیال بهترین متنی است که منتطقه هایی را که اشعیا به آن اشاره کرده تفسیر میکند. اگر به یک نقشه نگاه کنیم رودخانه نیل مستقیما به مرز جنوب مصر در کشور امروزی سودان میریزد . در کشور سودان ، ÷نج رودخانه هست که رود نیل را که به سمت شمال جریان دارد تغذیه میکنند. تنها هویت قانونی کوش ، سودان امروزی است که رسما از سال 1989 به عنوان جمهوری اسلامی سودان شناخته شد. دولت سودان کثیف ترین و ظالم ترین رفتار را نسبت به اقلیت مسیحی سودان دارد. همانطور که هیچکاک به درستی گفت: کسی برایش بسیار سخت خواهد بود که بخواهد دشمنی متعصب تر از سودان برای اسرائیل پیدا کند.

فوط:
بر اساس کتاب مقدس فوط منطقه ای در غرب مصر است. امروزه این منطقه لیبی است. ترجمه سبتواژنت این کلمه را به لیبی ترجمه کرده است. بیشتر محققین به نظر میآید که با این تفسیر موافق هستند. ولید میگوید » کشورهای الجزیره ، مراکش و تونس را با لیبی ذکر کرده است. به هر حال یک حکومت کاملا اسلامی داریم .

جومر:
محققین جومر به نظر می آید که همه موافق هستند که با اشاره به کلمه اروپایی آن شناسایی جومر این هست:
جومر (ترکیه) در دنیایی امروزی به اسم جیمارای در قسمت شمالی آسیای صغیر واقع است.

توجرمه:
یک شخصی درباره توجرمه گفت: از نوادگان نوح از طریق یافث و جومر بود (پیدایش 10 : 1 – 3) طبق نوشته های آشوریان تیلگاریمو است، تیلگاریمو شهری واقع در شرق آنتالیا ( آسیای صغیر ، ترکیه امروزی ) است و دقیق تر به عنوان ایالت رایری، فسمت جنوب شرقی ترکیه ، نزدیک مرز سوریه است . این چیزی است که همه آن را تشخیص داده اند . یکبار دیگر میگوییم که در ترکیه امروزی منطقه ای به این نام داریم .
Blighted earth

تعیین 8 کشور:
پس در تعیین نهایی، 5 تا از 8 تا کشور بوسیله حزقیال ذکر شده است که ترکیه امروزی و احتمالا قسمتی از جنوب روسیه نزدیک کوههای قفقاز را اشغال میکند. مانند بعضی از امتهای ترکزبان در مرکز آسیا . به وضوح خداوند حزقیال را هدایت کرد تا به روشنی ترکیه را برجسته کند.
سه کشور دیگر ( لیبی، سودان، ایران) با ترکیه حلقه ای اطراف اسرائیل را تشکیل میدهند. ترکیه به طور کامل تمام قسمت شمالی اسرائیل را میپوشاند، در حالی که ایران طرف شرق اسرائیل و سودان جنوب اسرائیل و لیبی غرب اسرائیل را گرفته . اسرائیل خودش را با 4 کشور از هر طرف محاصره میبیند که همه کشورهای اسلامی ضد مسیح هستند. با اینکه معلمین کتابمقدس برای سالها حجوم به اسرائیل را به وسیله روسیه پیش گویی کردند ، میبینیم که به سادگی کتاب مقدس این موقعیت را اثبات نمیکند. در حقیقت عادلانه است که بگوییم که تمام بحث ها که روسیه درگیر این جنگ است ضعیف است و قانون زبانشاسی را میشکند.
به جای آن تهاجمی اسلامی را به اسرائیل میبینیم که توسط ترکیه رهبری میشود و شامل سه و یا تعداد بیشتری از کشورهای اسلامی است ، در حالی که دلیل قانع کننده ای برای اینکه ترکیه رهبر غریب الوقوع حکوکت دنیا میباشد وجود ندارد، این علارغم چیزی است که حزقیال نبوت کرد.

هفتمین و هشتمین کشور کدام است؟:
غیر از شناخت کشورهای حزقیال 38، کتاب مکاشفه این نظریه را هم تایید میکند که ترکیه حکومت آینده ضد مسیح را رهبری خواهد کرد . بیایید این آیات را بررسی کنیم:
و دیدیم وحش قرمزی که از نامهای کفر پر بود و هفت سر و ده شاخ داشت . مکاشقه 17 : 3 .
در اینجا وحش نهاییِ امپراتوری نجال را میبینیم. وحش هفت سر و ده شاخ دارد . ما از کتاب دانیال میدانیم که ده شاخ نماینده ده کشور و یا ده پادشاه است که امپراطوری دجال را شامل میشود. ولی هفت سر نشانگر هفت امپراطوری است که در طول تاریخ وجود داشتند. همه از امپراطوریهایی میگویند که در آینده خواهند آمد. طبق معمول هر وقت که کتاب مقدس نبوتی میدهد که از نظر سمبولیک سخت است سمبل ها را روشن میکند و آیات را برای ما توضیح میدهد: مکاشفه 17 : 9 – 11 حالا هفت سر هقت کوه نامیده میشوند . کتابمقئس اغلب از کوه باری معرفی قلمرو یا امپراطوری استفاده میکنند.
ولی مهمتر اینکه این آیات به ما این حقیقت را نشان میدهد که قبل از اینکه عیسی برگردد مجموع هشت امپراطوری وحش وجود خواد داشت . هشتمین امپراطور ی توسط دجال حکمرانی میشود. چگونه این آیایات به ما کمک میکند تا در باره شناخت آخرین حکومت دجال دیدگاهی داشته باشیم؟ ابتدا میبینیم که در زمانی که یوحنا این آیات را مینوشته 5 حکومت سقوط کرده بودند. که از اینجای آیه که میگوید ” پنج افتاده اند ” . اغین پنج حکومت توسط معلمین کتاب مقدس به شرح زیر است :
حکومت مصر
حکومت آشوریان
حکومت بابلیان
حکومت ایران
حکومت یونان
بعد از این پنج حکومت، فرشته به یوحنا میگوید که یک حکومت وجود دارد. در زمانی که یوحنا کتاب مکاشفه را نوشت روم وجود داشته است.روم روی خاور میانه ، شمال آفریقا و قسمت زیادی از اروپا حکمرانی میکرده. پس ششمین حکومت روم بود . حکومت بعد هفتمین حکومت است و یا هشتمین حکومت دجال خواهد بود. پس هفتمین حکومت حکومتی است که نیاز است آنر ا تشخیص دهیم. چرا که طبق آیه بالا هشتمین حکومت نسخه احیا شده حکومت هفتم خواهد بود : و آن وحش که بودو نیست هشتمین است .
تفسیر این فسمت:
هفتمین حکومت وحش که وجود داشت، ولی بعد وجود ندارد باز میگرد تا به عنوان هشتمین حکومت باشد . مکاشفه 17 : 11 .
پس حالا اگر ما منتظر آخرین حکومت هستیم پس هفتمین کدام بود؟ چه حکومتی روم را پیروی کرد؟ به حاطر طبیعت وحشی و ضد یهودی آلمانی ها ( نازی ) بعضی از معلمین کتاب مقدس فرض کردند که آلمان هفتمین حکومت بوده و به عنوان هشتمین باز خواهد گشت. اعتقاد معمولی که توسط معلمین کتابمفدس تقریبا جهانی شده است این است که حکومت دجال، حکومت احیا شده روم خواهد بود . با این حال مشکلات زیادی در ارتباط با این نظریه وجود دارد : اول اینکه روم ششمین حکومت بود و همچنین آخریبن خواهدبود . پس هفتمین حکومت چه میشود؟
این نظریه یک شکاف دارد. آیا روم ششمین ، هفتمین و هشتمین حکومت خواهد بود؟ هیچ آیه تاریخ و یا چیزی این نظریه را حمایت نمیکند. دوم اینکه هر کدام از شش هکومت قبلی زوی خاور میانه حکومت میکردند ، که شامل اورشلیم هم میشد . این خیلی مهم است . ما باید همیشه به یاد دا شته باشمی که متابمقدس بر مخور اورشلیم میچرخد. که مرکزیت آن آمریکا و یا غرب نیست . از دیدگاه کتابمقدسی اورشلیم مرکز دنیا است. این نکته نباید نادیده گرفته شود. هر تئوری که حول و حوش حکومت احیا شده روم که در اروپا است بچرخد ( برای مثال اروپا همه زیر یورو یکی شد ) مفهمومی غریبه برای کتاب مقدس است. مگر اینکه قوانین حکومتی روی اورشلیم حکمرانی کندو یا بطور مستقیم روی آن اثر بگذارد که از نظر کتابمقدس هم نامربوط است. سوم اینکه اگر به شش حکومت اول نگاه کنیم هر حکومت حکومت قبلی را از بین برده و یا به خودش جذب کرده . اگر به هر حکومت نگاه کنیم میبینیم که همه آنها دو مشخصه را داشتند:
روی اورشلیم حکمرانی کردند.
حکومت سابقشان را از بین بردند.
حکومت مصر روی تمام مصر و همچنین اسرائیل حکومت میکرده. ولی حکومت آشوریان حکومت مصر را مغلوب کرد و نیز روی قسمت بزرگی از خاور میانه حکومت کرد که شامل اسرائیل هم بود. بعد از این حکومت بابل حکومت آشوریان را مغلوب کرد و حتی بزرگتر از حکومت قبلی اش شد و دوباره نیز روی اسرائیل سلطنت کرد . این الگو برای هر حکومت بعدی صادق است: حکومت ماد و پارس بر بابلیان پیروز شدند و توسط حکومت یونان از بین رفت، ه ما را به هفتیمن حکومت هدایت میکند. چه کسی بر حکومت روم غلبه کرد؟ برای جواب دادن به این سوال باید مختصرا سقوط امپراطوری روم را بررسی کنیم.
در 395 بعد از میلاد امپراطوری روم به دو قسمت تقسیم شد به نامهای غربی و شرقی.
قسمت شرفی به نام امپراطوری بیزانتین شناخته شد. در 410 بعد از میلاد شهر بزرگ غربی روم به دست قبیله های آلمانی افتاد که به نام بیسیگیت و یا بربریان شناخته شده بود. مثا امپراطوری شرقی و اروپایی که شامل پایتخت آن نیز بود سقوط کرد ولی علارقم آن امپراطوری روم تداوم یافت. چگونه؟ روم به سادگی پایتخت خود را از روم به قسطنطنیه که 1000 مایل آنطرف تر در قسمت شرقی واقع بود ، منتقل کرد . قسمت غربی اروپایی امپراطوری روم سقوط کرد ولی قسمت شرقی بیزانتین امپراطوری روم نزدیک به 1000 سال دیگر با پایتخت قسطنطنیه پایدار ماند. امپراطوری روم در واقع کاملا از هم نپاشید تا زمانی که قسمت شرقی امپراطوری نهایتا توسط ترکهادر سال 1453 بعد از میلاد سقوط کرد. امپراطوری ترکی عثمانی ، امپراطوری روم را به دست آورد و روی تمام خاور میانه که شامل اورشلیم هم بود نزدیک به 500 سال حکوئمت کرد . امپراطوری ترک تا سال 1909 وجود داشت . پس میبینیم که تنها حکومتی که میتواند به عنوان هفتمین حکومت باشد امپراطوری عثمانی است. این گفته نیز با لیست کشورهای حزقیال مطابقت میکند که خیلی قوی روی ترکیه تاکید کرده است.

برقراری خلیفه:
امپراطوری ترک مسند خلیفه اسلامی بود. این موضوع تا سال 1923 دوام نیاورد تا اینکه خلیفه رسما از بین رفت. امروزه دنیای اسلام منتظر برقرای خلیفه است. کتاب مقدس تعلیم میدهد که ب زودی روزی امپراطوری ترک برقرار خواهد شد : مکاشفه 17 : 8

در آن زمان ما انتظار داریم که ببینیم خلیفه اسلامی برقرار شده است. نهایتا مردی در این مقام بلند خواهد شد که دنیای اسلام آنرا به مهدی نسبت میدهد ولی کسی را که مردم میشناسند، کتابمقدس به عنوان ضد مسیح میداند.

فصل 11
ذات تاریک مکاشفات محمد:
تحقیقات حساسمان را در مورد اسلام با شخصیت محمد و مکاشفاتش شروع میکنیم . چرا که از اینجا همه چیز شروع میشود . اگر بخواهیم دقیقا روح اسلام را بررسی کنیم باید از پایه شروع کنیم و نیز از نسل . محمد پایه گذار اسلام است و مسلمانان باور دارند که او تنها وسیله ای است که به طور مستقیم آیات قرآن را از الله دریافت میکرده. این فصل ذات روحانی محمد را بررسی میکند که باعث به وجود آمدن چیزی به نام پیامبر شد و مذهبی راب ه وجود آورد که خالا مرکز توجه دنیا است

تولد قرآن :
مسلمانان باور دارند زمانی که محمد مکاشفاتش را دریافت کرد باعث به وجود آمدن قرآن شد. محمد آیه به آیه مستقیما از الله دریافت کرد. در نتیجه در فکر یه مسلمان الله قرآن را نوشته است. قرآن باید اینطور خوانده شود که انگار اله به طور مستقیم با شخص صحبت میکند. محمد به عنوان یک پیامبر انسان و یا یک رسول خدا در نظر گرفته میشود. همانطور که یک الاهیات دانگفته است محمد کاملا بی اراده بوده ، در حقیقت آگاه نبوده : این کتاب از هیچ نظر برای او نبوده ، نه افکارش ، نه زبان و نه سبکش . همه از خدا بوده و محمد فقط قلم الله بوده.
این موضوع در تضاد کامل با دیدگاه مسیحیان از دیدگاه کتاب مقدس است. مسیحی ها میدانند که خدا در حقیقت نویسندگان آیات کلام را تشویق میکند تا افکار کلمات او را انتقال دهند و هر کس بر حسب شخصیت و قلمش خودش آیات را مینوسید. خدا از انسانها به عنوان ظرفهایی استفاده میکند ولی آنها را از بین نمیبرد. همانطور که میبینیم این روش نوشتن مکاشفات محمد نبود. یک نویسنده مشهور در مورد اسلام و محمد در باره چیزی که در ابتدا محمد با آن روبرو شد میگوید که مسلمانان باور دارند جبرئیل فرشته ای بود که در غار حرا با او ملاقات کرد . نویسنده میگوید : محمد در غار خوابیده بود که از خواب بیدار شد و احساسا کرد مه تحت تاثیر نیرویی ویران کننده قرار گرفته . بعدا اون این تجربه را اینطور میگوید که فرشته او را طوری بغل کرده بود که به سختی نفسش در میآمد. فرشته این پیغام کوتاه را به او داد که بخواند . محمد اعتراض میکند که نمیتوانم بخوانم
و اینکه یه کاهن (یکی از پیامبران نعشه عربستان) نیستم. ولی گفت که فرشته دوباره او راب غل کرد و زمانی که فکر کرد که آخر طافتش است دید که کلماتی از آیات جدید از دهانش بیرون میآید. البته این نویسنده اشتباها نگفت که بعد از دفعه سوم محمد را زیر فشار قرار داده که بخواد و نهایتا هم میخواند. این دقیقا مخالف ذات یک فرشته است که در کتاب وقدس آمده است . که مثلا فرشته ( یا خود خدا ) از اول با این جمله شروع میکند : نترس . ( پیدایش 15 : 1) ( 26 : 24 ) ( دانیال 8 : 15 – 19 ) ( 10 : 12 ) ( 10 : 19) ( متی 28 : 5 و 10 ) ( لوقا 1 : 13 ) ( لوقا 1 : 26 – 31) ( لوقا 2 : 10 ) ( مکاشفه 1 : 17 )
نباید تعجب کنیم که بعد از ترساندن محمد و روبرو شدن خشن با فرشته در غار فکر میکرده که دیو زده شده است. محمد آنچنان دیوانه شده بود که میخواست خودش را بکشد .
از کتابی میخوانیم: پس من، محمد خواندم و جبرئیل از من دور شد. و من از خواب بلند شدم و مثا این بود که کلمات در قلب من نوشته شدند. حالا هیچ کدام از مخلوقات خدا برای من به اندازه شاعران و یا دیو زده گان تنفر انگشز نیستند، حتی نمیتوانم به آنها نگاه کنم. با خودم فکر کردم کا وای بر من کا شاعر و یا تسخیر شده هستم، قبیله قریش هیچ وقت این چیزهار را به من نخواهد گفت . من به قله کوه نیروم و خودم را پایین می اندازم و میکشم. پس من رفتم تا این کرا را انجام دهم و در بین راه صدایی از آسمان شنیدم که میگفت محمد تو رسول خدا هستی و من جبرئیل هستم.
اشاره به شاعر و یا تسخیر شده از اینجا میآید که عربهای زمان محمد میگفتند که شاعران شعر های خود را از الهام گرفتن از دیوها میگویند. یکی از تاریخدانان معروف اسلامی میگوید عربهای صدر اسلام به دیو شعر اعتقاد داشتند و فکر میکردند یک شاعر بزرگ مستقیما از دیوها الهام میگیرد. بعد از آن تجربه وحشتناک محمد به خانه پیش زنش خدیجه برمیگردد در حالی که هنوز به خاطر این تجربه اذیت شده بود: رسوال الله با الهامات به خانه برمیگردد، در حالی که از ترس عضلات گردنش گرفته شده. به خدیجه گفت مرا پنهان کن. انها او را پنهان کردند تا زمانی که ترسش رفت و گفت : خدیجه چه بلایی سر من آمده ؟ بعد هر چیزی را که اتفاق افتاده بود برایش گفت و گفت میترسم که اتفاقی برایم بیافتد. ولی فقط محمد نبود که مشکوک بود که مکاشفاتش از دیو است بلکه خیلی از افراد همزمان او هم اعتقاد داشتند که تجربیات مکاشفه ای اش از دیو است و ایو یک شخص دیو زده است :
پس باز به او اعتراض کردد که او سخص دیوانه ای است : سوره الدخان آیه 14
بخاطر شاعر دیوانه ای دست از خدایان خود برذاریم؟: سوره الصافات آیه 36
ظاهرا لازم شد که الله برای دفاع از محمد بیاید که در قرآن در مفابل معترضان دفاع کند:
رسوال عصر شما محمد که دیوانه اش میخوانید عقل کامل عالم اوست و هرگز دیوانه نیست و او وحی جبرئیل را در افق اعلای مشرق درست مشاهده کرد و این رسول شما بر وحی از عالم غیب بخل نمیورزد و قرآن او کلم خداست و از شیطان نیست . سوره الانفطار آیه 22 تا 25
سخن شاعری نیست و نه حرف کاهن غیب گو اگر چه انک مرد متذکر حقایق حال میشوند، این فرآن تنزیل خدای عالمیان است. سوره الحق آیه 41
خیلی اعتقاد دارند که محمد یا مبتلا به سرع بوده و یا دیو زده و یا هر دوی آنها بوده است. بعد از خواندن در باره تجربه مکاشفه اش و خواندن تفسیرها در مورد آن، این موضوع خیلی تعجب آور نیست . در حقیقت بعد از بحث در یاره بعضی از مشخصات فیزیکی تجربه محمد یک نویسنده مسیحی آمریکایی پدیده های فیزیکی محمد را در تجربه اش بررسی میکند.
باید گفت انسان میتواند در معرض حمله های مختلفی باشد که خیلی شبیه به سرع است. در زمان مسیح پسر بچه ای را نزد عیسی آوردند که سرع داشت ( متی 17 : 15 ) و به فرم شدید سرع مبتلا بود . ( ناگهان میافتد و دچار تشنج میشود و نمیتواند صحبت کند ) هیچ شکی نیست که این سرعی طبیعی نبوده بلکه از دیوزدگی بوده که سه بار این اتفاق گفته شده است . ( متی 17 : 15 و مرقس 9 و لوقا 9 ) و میگوید که عیسی دیو را اخراج کرد و پسر بچه شفا گرفت. بدون قضاوت کردن محمد باید گفته شود که هرکس که تحت تاثیر چیزهای شیطانی قرار میگیرد ، چیزی شبیه به تجربه سرع دیده میشود و زمانهایی اتفاق میافتد غیر از دست دادن حافظه، تاثیرات متضادی را میگذارد روی شخص و باعث تاثیرات به جا ماندنی در مغز شخص میشود.
در تمام دنیا مسیونر ها مواردی را دیدند که همین حالت را دارد. امروزه این پدیدیه ها بین صوفیان و مشرقیانی که به حالت خلسه میروند دیده میشود . پس در حالی که پطرس تجربه نویسندگان کتاب مقدس را میگوید ، اشره میکند که ” از جانب خدا سخن گفتن ” در حالی که به روح القدس مجذوب شده اند ( دوم پطرس 1 : 21 ) تجربه محم بیشتر حالتی نئشه شده و تارک بود . مهم است که بگوییم هیچ کدام از منابع مکاشفه نبی های کتاب مقدس زیر سوال نرفته. تجربه محمد بیشتر شبیه به تجربه احضار کنندگان ارواح و کسانی که با ارواح ارتباط برقرار میکنند بوده تا اینکه شبیه به تجربه نبیهای کتاب مقدس باشند.

چیزهای دیگر عجیب:
تجربه روحانی ترسناک محمد به این مثالها ختم نمیشود. در حالت دیگر محمد تلسم شده بود. این طور که فکر میکرد که با همسرانش رابطه جنسی دارد. در حالی که واقعا نداشته است. شخصی میگوید که یک مسلمان محقق گفته است که این تلسم به مدت یک سال با او ماند . این قسمت از زندگی محمد رد سنت اسلامی به خوبی گفته شده:
عایشه ( یکی از همسران محمد ) میگوید : جادو روی رسول خدا کار کرد ، بصورتی که او فکر میکرد که با همسرانش رابطه جنسی دارد ولی در حقیقت نداشته.
این قسمت عجیب از زندگی محمد باید هر کس را که محمد را به عنوان پیامبر واقعی خدا میداند به فکر وا دارد که هیچوقت بزرگترین پیامبر نبوده آنطوری که مسلمانان ادعا میکنند. هر کس فقط میتواند برای رسیدن به این مرحله توهم عظیم ، محمد یا دیو زده و یا بیمار و یا هر دوی آنها بوده است. بر اساس اتفاقات عجیب که تجربه های اولیه محمد را میگوید ، رسیدن به نتیجه برای هر کسی که تشخیص روحانی داشته باشد سخت نیست. البته تفاوت خیلی بیشتر آشکار میشود زمانی که ما با زندگی عیسی مقایسه کنیم، کسی که تحت تاثیر هیچ کدام از این حالتهای دیو زدگی قرار نگرفت و به جای آن خیلی از مردم را از این فشار بیرون آرود.

جمع بندی:
در تشخیص آخر میبینیم که مکاشفات محمد، ( دانه هایی که اسلام از آن جوانه زد باعث شروع شدن ملاقاتهای تاریک و شیطانی با موجوداتی روحانی در غار حرا شد . همچنین میبینیم که زندگی محمد شامل دوره های توهم و یا فشارهای پر سر و صدا بوده . این بعد از زندگی محمد را همینطور که در این کتاب جلو میرویم باید به یاد داشته باشیم . همچنین وقتی میخواهیم سر چشمه اولیه اسلام را پیدا کنیم ، لازم است که نه تنها ذات تاریک تخم اولیه را ببینیم بلکه حتی بیشتر دیدگاه برای آینده (دمیوه آخر) را به عنوان مکاشفات شیطانی و ضد کتاب مقدسی که در غار حرا شروع شد را ببینیم. که با کشتن یهودیان و مسیحیان و غیر مسلمانان در دنیا به اوج میرسد .

فصل 12
روح ضد مسیح اسلام
حالا که دقیقا دیدم که چه کسی ضد مسیح است میبینیم که کتاب مقدس از روح ضد مسیح هم صحبت میکند . غیر از اشاره دقیق به دجال در کتاب مقدس ، چهار جای دیگر هم یوحنای رسول در مورد دجال به طور کلی صحبت کرده . هر دفعه هم به روح خاصی از دجال اشاره میکند. این روح به وسیله رد کردن ذات عیسی و رابطه اش با خدای پدر مشخص میشود. این آیاتی است که روح دجال را توضیح میدهد.
اول یوحنا 4 : 3
“در غيراينصورت، آن پيغام از سوي خدا نيست، بلكه از جانب دجّال است، يعني آن دشمن مسيح، كه شنيدهايد بزودي ميآيد، و دشمني او با مسيح از هم اكنون در جهان آشكار است.”

اول یوحنا 2 : 22 – 23
دروغگوي واقعي كيست؟ هر كه بگويد عيسي همان مسيح نيست، دروغگوست؛ او همان دَجّال است، زيرا نه به خداي پدر ايمان دارد و نه به فرزند خدا” [1يوحنا 4:3]; [TANT, TSK] 23 “كسي كه به عيسي مسيح، فرزند خدا، ايمان نداشته باشد، امكان ندارد بتواند خداي پدر را بشناسد. اما كسي كه به فرزند خدا ايمان دارد، خداي پدر را نيز ميشناسد
دوم یوحنا 1 : 7
7 “مراقب معلمين فريبكار باشيد، كه تعدادشان روزبروز زيادتر ميشود. ايشان قبول ندارند كه عيسي مسيح بصورت يك انسان و با بدني همچون بدن ما به اين جهان آمد. بلي، اينان مخالف حقيقت و مسيح هستند.”

از این آیات یاد میگیریم که ضد مسیح روحی است که به عنوان دروغگو و فریب دهنده نام برده شده که این موارد را انکار میکند.
اینکه عیسی همان مسیح موعود است. ( نجات دهنده ، رهاننده اسرائیل و دنیا )
پسر و پدر ( تثلیث و یا اینکه عیسی پسر خداست )
اینکه عیسی در جسم آمده ( تجسم ، اینکه خدا انسان شده )

روح ضد مسیح اسلام:
مذهب اسلام بیشتر از مذهبها و یا از فلسفههای دیگر روح ضد مسیح را نشان مدهد. مذهب اسلام یکی از اولویت هایی که دارد ، انکار کردن مسائل مربوط به عیسی و رابطه اش با خدای پدر است . در حقیقت خیلی راحت میتوانین بگوییم که اسلام جنگ مستقیم با تعلیمات مسیحی را دارد.
با توجه به نکته ها بالا اگر چه که مسلمانان این بحث را میکنند که اسلام تعلیم مدهد که عیسی همان مسیح موعود است ولی این فقط گول زننده ایت . با اینکه حقیقت دارد که اسلام عبارت مسیح موعود را برای عیسی میآورد ، اگر کسی از یک میلمان بپرسد که مسیح موعود واقعا بخ چه معنی است ، جوابی خالی از هر معنی واقعی مسیح موعود میدهد. در اسلام عیسی یک پیامبر دیگر از پیامبران دیگر است. از نظر کتابمقدسی نقش مسیح موعود در بن چیزهای دیگر شامل کاهن نجات دهنده الهی ، نجاتن دهنده . پادشاه یهود است. همانطور که در فصلهای قبلی ددیدم غیر از ازاد کردن پیروانش ، مسیح مسلمان دشمنان اسرائیل را به ضد او رهبری میکند که یا همه یهودیان و مسیحیان را بکشند و یا دینشان را عوض کنند. این بیشتر شبیه به هیتلر است که نجات دهنده اسرائیل بود. ولی یوحنای رسول به ما هشدار میدهد که در ساعتهای آخر ، مردی میآید که کاملا روح ضد مسیح را دارد و خیای از تعلیمان کتابمقسی را که که مربوط به این است که عیسی کی هست و برای جه ماری آمده را انکار مبکند. این مرد ضد مسیح خوهد بود.

توهيد و شرک

برايه فهميدنه درسته روهه ضده مسيهه اسلام، 2 تاليم هست که بايد اول فهميده شود. تهيد اتقد در مورده يکتا بودنه خداست . اسلام به سخت ترين فرمه يکتا پرستی ميچسبد. در اسلام، خدا کاملاً تنهست. ولی برايه فهميدنه تهيد، بايد فهميد که تهيد چيزی بيشتر از فقط يک تاليم است. در اسلام اتقد به تهيد يک دستور است. و اگر ايمان به تهيد بلترين و مهمترين دستور در اسلام است، پس بزرگترين گناه شرک است. شرک يعنی بت پرستی. از روزنميه دوت به اسلامکه گرهی از مسلمنن در کندا آن را چپ کردند،چيزی ميخوانيم که که کمک ميکند که دقيقاً شرک را بفهميم:

قتل، تجوز، بچه بازی، قتله آم بازی از جنايتهيه وحشتناکی است که در دنيايه امروز اتفاق مييفتد. خيلی ها فکر ميکنند که اينا بدترين چيژيي هستند که ميتوانند اتفاق بيفتند. ولی جرمی است که تمامه اينها را در بر ميگيرد: شرک.

پس خيلی از مسلمنن عقيده دارند که ايمان به تأسيس و يا الهی بودنه ايسا از بزرگترين گناهنه ممکن است. در حقيقت ايمان داشتن به اين اصوله مهمه مسيهی بيشتر از يک گناه است. از جشت ترين جرم ها است. در ذهنه يک مسلمان، شرک فقط اتقد به چند خدايي يا بت پرستی نيست بلکه اتقد به اصوله ايمنه مسيهی هم شرک است. در زير اين اصول را برسی ميکنيم و اينکه کگونه اسلام آنها را رد انکار ميکند.

اسلام پسر بودنه ايسا را انکار ميکند

در مژبه اسلام يکی از اساسی ترين اتقدتی که مستقيماً رد ميکند، اين است که ايسا پسره خداست. اين انکار در چندين جای قران وجود دارد:

همانا انن که گفتند خدا محققن همان مسيه ابنه مريم است کافر شدند. سره ال ميده آيه 17

کافرن قائل شدند که خدا فرضندی دارد،او مونزّه است و هم بی نياز که هر چه در آسمان و زمين است همه ملکه خداست.بر قله خود هيچ دليلی نداريد.آيا بی دليل بر خدا چنين سخن ميگوييد؟ سورهه ينس آيه 68

و کافرن گفتند که خدايه رهمن فرزند بر گرفته؟ ای کافرن همانا شما سخنی بسيار زشت و مونکر بر زبان اورديد.نزديک است از اين گفته زشت آسمان ها از هم فرو ريزد و زمنين بشکافد. و کوه ها متلشی گردد. چرا که برايه خدا فرضندی داوی کرديد. در صورتی که خدا را فرزند داشتن هرگز سزور نخواهد بود. سوره تها آيه 88-92

و يهود و مسيهی گفتند مسيه پسره خداست . اين سخنن را که بر زبان ميرنند خود را به کيشه مشرکنه پيشين نزديک و مشابه ميکنند .خدا آنها را هلک و نابود کند چرا که آنها باز به خدا نسبته دروغ بستند. سوره تبه آيه 30

قران کسانی را که ايسا را پسره خدا ميدنند، لانت ميکند. کسانی که اين کفر ها را ميگويند به بی ايمنن و يا نجسن هستند. بدونه سؤالی پس اسلام سيستمه مژبيه ضده مسيه است. گفتيه شخصی(جيم هستينگ) در فصلهيه قبل را به ياد بياوريد کسی که مسلمان شده بود: چيزی که من هميشه ان را فهميدم اين است که يک خدا است ،او همتا ندارد ،او به پسری احتياج ندارد که کرش را انجام دهد. اسلام سای ميکند که فرمی از يکتا پرستی را ميخواهد به وجود بياورد که نه تنها جنبه هايه مهمه رابطه با خدا را کنار ميگزرد بلکه مستقيماً با اين چيزها مخالفت ميکند و آنها را کفر مينمد. خيلی دور از خداست که پسری داشته باشد. اين کلمات رويه ديورهيه درونه مسجده ارشليم نوشته شده است جي که برايه قرنها قمه خدا (يهودين) در آن پرستش ميکردند و در انتظاره مسيهه موعد بودند. اينجا نيز جي است که ايسا ،پسره خدا و مسيهه موعده يهدين روزی رويه زمين سلتنت خواهد کرد. ………………

اسلام تسليس را انکار ميکند

اسلام همان کفر را نسبت به کسانی که تسليس را باور دارند نسبت ميدهد :

البته آن کسانی که 3 خدا قائل شدند، کافر گرديدند و هل انکه جز خدايه يگنه خدايي نخواهد بود و اگر از اين گفتار زبان نبندند البته آن کافرن را ازبی دردنک خواهد رسيد. سوره ال معده آيه 73

ايمان به تسليس هم کفر است. ولی کيفره غم انگيز باريه کسانيکه اين چيز ها را باور ميکنند چيست؟ همانطور که در فصل هايه قبل ديديم، خيلی از مسلمنن انتظار دارند که ايسيي برگردد و اينمسيهينی را که به تسليس اتقد دارند را بکشد. و قران از انکار کردنه اين که ايسا پسره خداست و يا اينکه خدا به سرته تسليس وجود دارد، دست بر نميدارد.

اسلام سليب را انکار ميکند
و هل نيز با گريه ميگويم که دشمنانه سليبه مسيه ميباشند فيليپين 3:18 خيلی هم تاجب اور نيست که اسلام تمامه تاريخچيه کفّره را نيز انکار ميکند: مسلوب شدنه ايسيه مسيه. خطب به يهدينه زمانه ايسا ،قرن ميگويد:

از اين رو که به درق گفتند ما مسيه ايسبنه مريم رسوله خدا را کشتيم، در سرتی که او را نکشتند و نه به دار کشيدند بلکه بر آنها امر مشتبه شد و همانا انن که درباريه او عقايده مختلف اژر داشتند از رويه شکو ترديد سخنی گفتند و عالم به آن نبودند جز انکه از پيه گمنه خود ميرفتند و به تره يقين ايسا را نکشتند بلکه خدا او را به سيه خود بلا برد و پيوسته خدا مقتدر و کرش همه از رويه حکمت است. سوره نسّا آيه 157-158

محققينه اسلام تئوری هايه مخالفی را در مورده چيزی که برعی مسيه اتفاق افتاده است را بيان ميکنند. جالب است که مسلمنن شنختنه ايسا را قتی ميکنند نه مسيهين.
ولی بر خلافه اينکه مسلمنن با هيچ کدام از کرهيي که ايسا کرده نميتوانند توفق داشته باشند،در يک چيز به توفق ميرساند و ان هم اينکه : او مسلوب نشده است. هده آقال اين قسمت از آيه قرن که خوانديم اين مزو را روشن ميکند.

چگونه روح ضد مسیح اسلام روی مسلمانان اثر میگذارد:
پس میبینیم که اسلام خیلی واضح 3 اصولی را که یوحنای رسول میگوید که روح ضد مسیح آنها را انکار میکند ، رد میکند. قرآن فقط این اصول را رد نمیکند بلکه در واقع کسانی را که این چیزها را باور دارند لعنت میکند . ولی چگونه این رفتار قرآن روی مسلمانان اثر میگذارد؟ شاید این گفته سنگین باشد ولی در طول این سالها دو دسته از افرادی را دیده ام که نهایت احانت و بی احترامی به انجیل را دارند، شیطان پرستان و مسلمانان. بگذارید روشن کنم که من نمیخواهم که مسلمانان را با شیطان پرستان یکی کنم . من خیلی از مسلمانان خوب را دیده ام که هیچ بی احترامی به اصول مسیحیت نکرده اند. حتی اگر پیش خودشان این احساس را داشته اند. ولی صادقانه در مورد تجربیات شخصی ام حرف میزنم که به انجیل اهانت شده که مسلمانان و شیطان پرستان دو دستهد از افرادی بودند که این درجه از اهانت را نشان دادند. با اینکه خیلی از مذهب ها و باور ها است که با اصول مسیحیت موافق نیستند ، فقط اسلام است که هسته اصلی اصول مسیحیت را رد میکند و البته سه اصولی که توسط مسلمانان شدیدا حمله میشود همان اصول تثلیث است.
جسم پوشیدن
قربانی کفاره کننده
مصلوب شدن عیسی
اخیرا در اینترنت چیزی را دیدم که یک مسلمان پیشنهاد داده بود که روی چیزی چاپ کنند. جمله این بود: دیوانگی الهی : خدا روی صلیب مرد تا مخلوقات خودش را از خشم خودش نجات دهد. یک دوست مسلمان پا فشاری میکرد که عیسی مثل ساندویچ خدا ، انسان است. من اتهامات زیادی را شنیدم که با اعتقاد به خدای مسیحیان هیچ فرقی با بت پرستان چند خدایی ندارند. خیلی وقتها یه من گفته شده که اصول قربانی کفاره عیسی چیزی وحشیانه و بت پرستانه است و از یک خدای آتشین خشمگین است . من متهم شدم که به خدایی ایمان دارم که یک سواستفاده گر از بچه ( مسیح) است. دیدم که میخواهند مرگ عیسی را به یک خودکشی انتحاری تشبیه کنند. حتی شنیدم که مسیحیان را به خاطر داشتن خدایی که خون آشام است و تشنه خون است مسخره میکنند. اگر شما یک مسیحی هستید که عاشق خدا هست مطمئنم که این گفته ها شمار را ناراحت میکند مثل من و معذرت میخواهم که این چیزها را تکرار کردم. من این حمله ها را در راههایی استفاده نمیکنم که احساسات منفی را درباره مسلمانان برانگیزم . دلیل من برای گفتن این مثالها فقط این است که شما را با روح ضد مسیح اسلام که در اسلام وجود دارد آشنا کنم، چیزی که خیلی از مسلمانان آن را نشان میدهند. نباید تعجب کنیم که یکی از تعریف ها در مورد ضد مسیح این است که کفر گوی بزرگی علیه خدا در کتاب مقدس است. دانیال 11 : 36 . دانیال 7 : 25
خود قرآن همین کفر ها را میگوید. به عنوان کسی که در گفتگوی دائم با مسلمانان تمام دنیا هستم ، میتوانم شهادت بدهم که روح ضد مسیح که در آیات قرآن دیدم اغلب در یک اهانت و توهین واضح نشان داده میشود و نه تنها برای اعتقادات مسیحیان بلکه اهانت به خود مسیحیان هم است.
با اینکه این موضوع اصلی نیست ولی آیا واقعا ما باید سوپرایز بشویم وقتی که یک مسلمان را میبینیم که به یک مسیحی که قرآن به عنوان بت پرست کافر میداند ، عکس المل نشان میدهد؟ و اگر واقع بین باشیم آیا باید انتظار داشته باشیم که آینده اسلام با مسلمانیانی است که با قرآن در مورد اهانت به مسیحیان هم عقیده هستند و یا با کسانی که از قصد رفتاری را بر خلاف لعنتهای کتاب مقدسشان نشان میدهند؟
با در نظر گرفتن اینکه اسلام دقیقا همان ضد مسیحی که کتاب مقدس پیشگویی کرده باشد یا نباشد، دیگر سوالی نمیماند که دومین مذهب در حالت تندترین رشد و بزرگ دنیا در شروع خودش است، ذات همان روح ضد مسیحی است که یوحنای رسول ما را به آن هشدار داده است.

فصل 13
نفرت قدیمی اسلام نسبت به یهودیان
اسلام درباره روزی فکر میکند که جمعیت زیادی از مسیحیان و یهودیان به اسلام ایمان میآورند که این داستان آخر اسلام با هدف مسیحیان و یهودیان فرق میکند. در داستان آخر الزمان اسلام میبینیم که همه مسیحیان یا باید اسلام را قبول کنند و یا کشته شوند. وقتی به این تصویر نگاه میکنیم، غیر ممکن است بگوییم که اسلام وابستگی واقعی با مسیحیات و مسیحیت دارد. ولی وقتی که تعلیمان و سنتهای اسلام در مورد یهودیان را بررسی میکنیم، میبینیم که تنها چیزی که اسلام برای یهودیان دارد، کشتار آنهاست. در سنت اسلامی نفرتی سیاه و ثابتی را که شبیه ائدولوژی نازی ها است را میبینیم. قرآن و سنت اسلامی از این نفرت دفاع میکند . مثلا درباره یهودیان میگوید : ما به کیفر آن تا قیامت آتش کینه و دشمنی را در میان آنها بر افروختیم. هر گاه برای جنگ با مسلمانان آتشی بر افروزند، خدا آن آتش را خاموش سازد و آنها در روی زمین به فساد کاری میکوشند و خدا هرگز مردم ستمکار مفسد را دوست نمیدارد. سوره المائده آیه 64
این آیه نشان میدهد که نفرت و دشمنی تا آخر این زمان نسبت به یهودیان وجود خواهد داشت. خیلی ها این ادعا را میکنند که نفرت قرآن فقط محدود به زمان اتفاقات محمد است . نتنها فرآن یهودیان را به عنوان کسانی که جنگ را شروع میکنند و باعث انحراف میشوند به تصویر میکشد، بلکه ادعا میکند که یهودیان از الله بیزارند چون آنها را لعنت کرده و خیلی از انها را به خوک و بوزینه تبدیل کرده و بین همه پایین ترین مقام را به آنها داده است.
آنگاه که سرکشی و تکبر کرده و آنچه ممنوع بوده مرتکب شده اند ( ما هم آنها را مسخ کردیم ) و گفتیم به شکل بوزینه شوید که بس دور بازمانده از رحمت خدا باشید. سوره العراف آیه 166
کسانی را که خدا بر آنها لعن و غضب کرد و آنان را به بوزینه و خوک مسخ نمود و آنکس که بندگی شیطان کرد این گروه را نزد خدا بدترین مردم و گمراه ترین خلق از راه راست هستند. سوره المائده آیه 60
محققا دانستید جماعتی از شما که عصیان ورزیده حرمت شنبه را نگاه نداشتند آنان را مسخ کردیم و گفتیم بوزینه شوید ( دور از درگاه قرب حق و مقام انسانیت حق و مقام انسانیت ) سوره بقره آیه 65
نویسنده کتابی میگوید که یک معلم اسلامی گفته که این مردم میگویند که اسلام با یهودیان مشکل دارد، سو تفاهم است . این نویسنده توضیح میدهد که طبق خدا شناسی اسلامی ، آیاتی در قرآن که درباره یهودیان خوب گفته است، رد شده و یا منسوخ است بوسیله آیاتی که به محمد بعدا آشکار شد. که به عنوان یک نبی بوده. این بر اساس این عقیده است که اسلام میگوید اگر دیدید که آیه هایی که در تناقض هستند، آیهای دیگری که بعدا به محمد مکاشفه شده ، آیه های قبلی را کنسل میکند. در اسلام تعلیمی به نام ناسخ و منسوخ وجود. خیلی از قرآنها هم حتی در آخر کتاب جدولی دارند که آیه های قدیمی و جدید را مشخص کرده که مسلمانان بدانند که کدام آیه کنسل شده است. چونکه آیه هایی که نسبت به یهودیان خیلی تند است این است که رد میکنند آیه هایی را که لحن آرامتری دارند. این تفکر در تمام دنیای اسلام قابل فهم است. همانطور که رد پای رشد و گسترش ضد یهودی را در اسلام دنبال میکنیم، متاسفانه میبینیم که این موضوع فقط به قرآن ختم نمیشود بلکه حتی با توضیح بیشتر در حدیث ها این را میبینیم که کشتار نهایی یهودیان اتفاق خواهد افتاد. این قسمت را قبلا هم گفتیم ولی باز در اینجا هم میگوییم:

Share This:

Related Posts

December 23, 2021
No Comments